گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر قران مهر
جلد بیست و چهارم
آموزههاي این سوره




.2 ؛(40 - آموزههاي این سوره مهمترین آموزههاي این سوره عبارتاند از: الف- عقاید 1. استدلال بر توحید الهی (آیات 39
110 ). ب- اخلاق 1. درسهایی از عفت، پاکدامنی، خویشتنداري و تسلط - 38 و 104 ، مطالبی درباره نبوت عامه و خاصه (آیات 6
100 ). ج- - بر نفس (آیات 23 به بعد)؛ 2. برخورد کریمانه یوسف علیه السلام با برادرانش پس از آمدن آنها به مصر (آیات 99
داستان 1. بیان بهترین داستان قرآن، یعنی داستان یوسف صدیق علیه السلام، و خواب او و حیلههاي برادرانش و گذاشتن یوسف در
چاه و سپس نجات و رفتن او به مصر و درگیري با زن عزیز مصر و زندانی شدن و نجات یافتن و سپس وزیر شدن او و آمدن
برادران و پدر و مادرش به مصر. د- مطالب فرعی 1. اشارهاي به قرآن کریم و اینکه عربی نازل شده تا در آن تفکر کنند (آیات
2. عبرتآموزي از سرنوشت برادران حسود یوسف (آیات 8 به بعد)؛ 3. عبرتآموزي از سرنوشت زن منحرف عزیز مصر ؛(2 -1
5. طلب استغفار و شفاعت از یعقوب پیامبر صلی الله ؛(6 - (آیات 23 به بعد)؛ 4. مطالبی درباره خواب صادق و تعبیر آن (آیات 4
علیه و آله (آیه 97 ). *** ص: 22 خداي متعال در نخستین آیه این سوره با اشاره به حروف
صفحه 18 از 87
«. الر تِلْکَ ءَایتُ الْکِتبِ الْمُبِینِ؛ الف، لام، را، آن [ها] آیاتِ کتابِ روشنگر است » . مقطعه و عظمت قرآن کریم میفرماید: 1
نکتهها و اشارهها
1. حروف مقطعه، اسراري بین خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله میباشد و یا نشان میدهد که قرآن با تمام عظمت و اعجازش از
همین حروف معمولی ساخته شده است، و شاید به همین دلیل باشد که بیدرنگ پس از این حروف، به عظمت قرآن اشاره شده
براي اشاره به دور است و عظمت قرآن را بیان میکند؛ یعنی قرآن آن چنان والا و بلند است که گویی در « تِلْکَ » 2. واژه .«1» است
در اصل به معناي جدا کردن دو چیز است « مُبین » اوج آسمانهاست و باید براي رسیدن به آن تلاش گستردهاي انجام گیرد. 3. تعبیر
یعنی قرآن کریم، هم آیات روشنی دارد که همه انسانها میتوانند با ؛«2» باشد « روشنگر » و « روشن » و در اینجا میتواند به معناي
در « آیه » تفکّر و تدبّر آنها را درك کنند و هم آیات روشنگري دارد که حقایق هستی و قوانین زندگی بشر را بیان میکند. 4. واژه
اصل به معناي نشانه است و در اصطلاح به قسمتهایی کوچک و بزرگ از سورههاي قرآن گفته میشود؛ زیرا آیات قرآن
نشانههاي فرستنده آن یعنی پروردگار جهانیان است. ص: 23
آموزهها و پیامها
1. قرآن کتابی با عظمت و داراي آیات روشن و روشنگر است. 2. شایسته است همگان از روشنگريهاي این کتاب با عظمت
إِنَّآ أَنزَلْنهُ قُرْءَاناً » . بهرهمند شوند. *** قرآن کریم در آیه دوم سوره یوسف به حکمت عربی بودن قرآن اشاره میکند و میفرماید: 2
«. عَرَبِیّاً لَّعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ؛ در حقیقت ما آن را در حالی که خواندنیِ (واضحِ:) عربی است، فرو فرستادیم، تا شاید شما خردورزي کنید
نکتهها و اشارهها
و یا به معناي لغت «1» در اصل به معناي سخن روشن، واضح و فصیح است و در اینجا ممکن است به همین معنا « عربی » 1. واژه
2. در این آیه به یکی از حکمتهاي عربی بودن قرآن اشاره شده است، ولی در مجموع میتوان دلایل زیر را براي «2» . عربی باشد
نزول قرآن به زبان عربی بیان کرد: الف- زبان عربی گستره لغات و ژرفاي زیادي دارد، به گونهاي که به خوبی میتواند مفاهیم و
ریزهکاريهاي اعجازآمیز وحی الهی را بنمایاند، ولی زبانهاي دیگر در برابر چنین رسالتی ناتواناند. ب- پیامبر هر قومی وقتی
میتواند به خوبی مردم را به آیین خود جذب کند که به زبان همان مردم سخن گوید و چون پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در
جزیرة ص: 24 العرب و بین مردم عرب زبان به رسالت برانگیخته شد لازم بود وحی الهی به
زبان عربی فرود آید تا هسته اصلی ملت اسلام را گرد پیامبر گردآورد و زمینه نفوذ آن را به کشورهاي دیگر آماده سازد. ج- نزول
.«1» قرآن به زبان عربی با آن همه ظرفیت زبانی و ریزهکاريها و زیباییهاي رساي قرآن، زمینهساز تفکّر و تعقّل در قرآن است
هرچه در الفاظ آیات بیشتر دقت کنیم، مطالب بیشتري به دست میآید، و هرچه تفسیرهاي جدیدي براي قرآن نگاشته شود، باز هم
3. از امام رضا علیه السلام حکایت شده که شخصی به امام صادق علیه السلام عرض کرد: چرا «2» . تفسیرهاي تازهتري میطلبد
زیرا خداي تبارك و تعالی قرآن را براي یک » : هرچه قرآن درس داده میشود و نشر مییابد، باز هم تازه است؟ حضرت فرمود
.4 «3» «. زمان خاص و مردم یک دوران قرار نداده است، بلکه قرآن تا روز رستاخیز در هر زمانی جدید و نزد هر گروهی تازه است
قرآن به زبان عربی است و خدا از ما خواسته در آیات آن تدبّر و تفکر کنیم؛ از این رو، زبان عربی زبان دوم هر مسلمان است که
باید آن را بیاموزد، تا کلید فهم وحی و حقایق قرآن را به دست آورد. 5. در قرآن کریم ده بار بر عربی بودن آن تأکید شده، و این
پاسخی است به کسانی که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله را متهم میکردند که قرآن را از یک فرد غیر عرب فرا گرفته است.
صفحه 19 از 87
6. آیه فوق به این مطلب مهم اشاره دارد که هدف نزول قرآن تنها روخوانی، قرائت ص: 25
و حفظ آیات آن نیست، بلکه هدفی والاتر دارد که همه اینها مقدمههاي آن است؛ یعنی هدف نهایی، تعقّل و درك آیات قرآن
است؛ درکی نیرومند که انسان را با تمام وجود به سوي عمل فرا خواند.
آموزهها و پیامها
1. نزول قرآن به زبان عربی زمینهساز خردورزي انسان است. 2. زبان عربی، زبان قرآن (و زبان رسمی دین مسلمانان) است. 3. زبان
عربی را بیاموزید که مقدمه فهم قرآن و خردورزي است. *** قرآن کریم در آیه سوم سوره یوسف، به بهترین قصههاي قرآن
نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ أَحْسَنَ الْقَ َ صصِ بِمَآ أَوْحَیْنَآ إِلَیْکَ هذَا الْقُرْءَانَ وَإِن کُنتَ مِن قَبْلِهِ لَمِنَ الْغفِلِینَ؛ ما » . اشاره کرده و میفرماید: 3
نیکوترین حکایتها (و روش قصهگویی) را به سبب این قرآن که به سوي تو وحی کردیم، براي تو حکایت میکنیم؛ و مسلّماً پیش
«. از این، از بیخبران بودي
نکتهها و اشارهها
در اصل به معناي جستجو از آثار چیزي یا پشت سر هم قرار گرفتن چیزي است، و از آنجا که در قصهگویی، « قَ َ صص » 1. واژه
در اینجا یا اسم مصدر و به معناي قصه است؛ « قَ َ صص » 2. واژه .«1» واژهها و جملهها پی در پی بیان میشود، به آن قصه گویند
یعنی ما بهترین قصهها را براي تو بازگو کردیم که همان قصه یوسف است، و یا مصدر و ص:
«1» . 26 به معناي قصهگویی است؛ یعنی خدا در جریان بازگو کردن قصه یوسف، بهترین روش قصهگویی را پیگیري کرده است
3. برخی مفسران برآنند که مقصود از بهترین قصه در این آیه، قصه حضرت یوسف علیه السلام است و برخی دیگر معتقدند از همه
. البته جمع بین این دو قول نیز مانعی ندارد، ولی ظاهر آیه همان معناي اول است. 4 «2» ؛ قرآن با عنوان بهترین قصه یاد شده است
قصه یوسف، سرگذشت دلدادگی یک انسان به خدا و پشت پا زدن به تمام زیباییهاي دلفریب مادي است. در این داستان، از
عالیترین و ژرفترین معانی استفاده شده و در مناسبترین قالبها و واژهها و با زیباترین و رساترین شرح، بیان گردیده است؛ از
این رو، قصه یوسف نیکوترین قصه است. 5. قرآن کریم در بیان داستان حضرت یوسف علیه السلام (و نیز در بیان سرگذشت
پیامبران دیگر) از روشی خاص پیروي میکند، یعنی مطالب مهم داستان را بزرگ میکند و زیر ذرهبین میگذارد، ولی از بیان
بسیاري مطالب حاشیهاي، غیر مهم و ملال آور چشم میپوشد. در بیان داستان، مطالب را به صورت کنایی و غیرمستقیم بیان کرده
است؛ براي مثال، براي بیان زیبایی یوسف، چهره او را ترسیم نمیکند بلکه تعجّب زنان مصر و بریدن دستهایشان را به نمایش
ص: 27 در این داستان مطالب «3» . میگذارد که نشان دهنده اوج زیبایی آن حضرت است
خلاف عفّت عمومی، با الفاظی مؤدبانه و عفتآمیز بیان شده است. در قصههاي قرآن، در هر بخش از سخن نتیجهاي تربیتی ارائه
شده و هدف اصلی، یعنی عبرتآموزي، فراموش نشده است، و از این رو است که قرآن از بهترین روش قصهگویی برخوردار است.
6. قصهگویی روشی تربیتی و مورد توجه دانشمندان علوم تربیتی است. داستان در زندگی انسان نقش و آثار مهمی دارد که به
برخی از آنها اشاره میشود: الف- داستانهاي تاریخی، نمایشگاه و آزمایشگاه مطالب ذهنی بشر است، و ر این مجموعه، با
ارزشترین تجربیات بشر وجود دارد که میتوان از آنها استفاده کرد، و استفاده از این آئینه سبب چند برابر شدن عمر انسان
ب- داستانها جاذبههاي فراوانی دارند .«1» میشود؛ همانگونه که امام علی علیه السلام در حدیثی به این مطلب اشاره فرموده است
که همه انسانها را به خود جلب میکنند و از این رو است که سهم بزرگی از ادبیات و آثار نویسندگان و شعراي هر ملت به
داستانهاي آنان اختصاص دارد. ج- به یاري داستان میتوان مطالب و دلایل عقلی را به صورت محسوس و ملموس در آورد تا فهم
صفحه 20 از 87
د- با بازگو کردن داستانها میتوان انسانها را راهنمایی و تربیت کرد، و از انحرافها جلوگیري نمود و به .«2» آنها سادهتر شود
به معناي « غفلت » آنان الگو داد، و این یکی از بهترین راههایی است که قرآن در تعلیم و تربیت انسانها پیموده است. 7. واژه
آگاهی نداشتن و پوشیده بودن حقیقت موجود ص: 28 از انسان است. غفلت گاهی عمدي
و مورد سرزنش است، و گاهی سهوي است که امري طبیعی میباشد. این واژه در این «1» خوانده میشود « تغافُل » است که به نام
آیه به معناي دوم، یعنی آگاهی نداشتن و بیخبري است. 8. از این آیه استفاده میشود که خدا نیز داستان میگوید و در قرآن،
داستان زیباي یوسف را بیان کرده است. 9. معیار بهترین داستان چیست و چرا داستان حضرت یوسف علیه السلام بهترین داستان
10 . داستانهایی که بر اساس «. قصه بر اساس وحی قرآنی باشد » : است؟ از این آیه استفاده میشود که مهمترین معیار آن است که
وحی قرآنی است: اولًا: واقعی و صادق میباشد؛ زیرا آنها را خداي دانا بیان کرده است. ثانیاً: دور از خرافات و تحریفات میباشد؛
زیرا قرآن تحریف نشده است. ثالثاً: بیدار کننده غافلان است؛ همان گونه که در آیه فوق بدان اشاره شده است.
آموزهها و پیامها
1. از روش قصهگویی براي رفع غفلتها استفاده کنید. 2. در هنگام قصهگویی، بهترین قصهها و بهترین روش قصهگویی را انتخاب
کنید. 3. بهترین قصهها آن است که در وحی ریشه داشته باشد و روش قرآن بهترین شیوه قصهگویی است. *** تفسیر قرآن مهر
إِذْ قَالَ یُوسُفُ لِأَبِیهِ یَآ أَبَتِ » . (ویژه جوانان)، ج 24 ، ص: 29 در آیه چهارم، به خواب نویدبخش یوسف اشاره شده و آمده است: 4
اي پدر [م ، » : إِنِّی رَأَیْتُ أَحَ دَ عَشَرَ کَوْکَباً وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لِی سجِدِینَ؛ (یاد کن) هنگامی را که یوسف به پدرش گفت
«. براستی من در خواب یازده سیاره، و خورشید و ماه را دیدم، آنها را دیدم در حالی که براي من فروتن بودند
نکتهها و اشارهها
1. حضرت ابراهیم علیه السلام فرزندي به نام اسحاق داشت که یعقوب پیامبر صلی الله علیه و آله فرزند او بود، و یعقوب دوازده پسر
داشت که یوسف و بنیامین دو فرزند او از یک زن و ده پسر دیگر از زن دیگري بودند. 2. رؤیاي صادق یوسف در حقیقت نخستین
از این رو، داستان با «1» ؛ فراز زندگی پرتلاطم او به شمار میرود و فصل جدیدي در زندگی این کودك خردسال میگشاید
در این آیه، نشان میدهد حضرت یوسف علیه السلام خواب « دیدم » 3. تکرار تعبیر «2» . یادآوري خواب یوسف آغاز شده است
براي جمع مذکر عاقل به کار « ساجدین » و « هُم » خود را به روشنی دیده بود و شکی در آن نداشت و بر آن تأکید میکرد. 4. ضمیر
میرود. این تعبیر اشاره دارد که فروتنی و سجده ستارگان، ماه و خورشید، اتفاقی نبوده بلکه همچون افراد عاقل عمل میکردند.
در این آیه، فروتنی و خضوع است؛ زیرا سجده معمولی « سجده » 5. مقصود از ص: 30
انسانها براي ماه، خورشید و ستارگان بیمعناست. 6. از آیه 100 سوره یوسف که به رؤیاي او اشاره دارد، استفاده میشود مقصود
«1» . از یازده ستاره، برادران یوسف و منظور از خورشید و ماه، پدر و مادر یا نامادري وي میباشند
آموزهها و پیامها
1. رؤیاي صادق یکی از راههاي معرفت است. 2. فرزندان خوابهاي خود را براي پدرانشان حکایت کنند و پدران نیز به آنها
توجه نمایند. که این خود میتواند یکی از راههاي تربیت فرزندان باشد. 3. خوابهاي شفاف را نباید دست کم گرفت؛ زیرا بهرهاي
از حقیقت دارند و باید به دنبال فهمِ تأویل و تعبیر آنها رفت. *** در آیه پنجم به توصیهها و هشدارهاي حضرت یعقوب به
قَالَ یَا بُنَیَّ لَاتَقْصُصْ رُءْیَاكَ عَلَی إِخْوَتِکَ فَیَکیدُواْ لَکَ کَیْداً إِنَّ الشَّیْطنَ » . فرزندش یوسف علیهما السلام اشاره شده و آمده است: 5
صفحه 21 از 87
اي پسرکم، خوابت را براي برادرانت حکایت مکن، پس براي تو نقشه نیرنگآمیز میکشند! » : لِلْإِنسنِ عَدُوُّ مُّبِینٌ؛ (یعقوب) گفت
ص: 31 «. [چرا] که شیطان، دشمنی آشکار براي انسان است
نکتهها و اشارهها
1. خواب راستین یوسف، بشارتگر بود؛ یعنی سجده ستارگان، خورشید و ماه، نشانهاي از بالا رفتن مقام یوسف بود و این مژده
بزرگ سبب حسادت برادران را فراهم میکرد؛ از این رو بود که حضرت یعقوب نگران شد و به وي هشدار داد که خوابش را براي
برادرانش بازگو نکند؛ زیرا ممکن است شیطان آنان را تحریک کند و در نتیجه به دشمنی و توطئه بپردازند. 2. حضرت یعقوب با
آنان حتماً » : بلکه با قاطعیت گفت «. میترسم برادرانت براي تو قصد بدي کنند » : روحیات فرزندانش آشنا بود؛ از این رو نگفت
زیرا از سویی آنان با یوسف از یک مادر نبودند و تعداد آنان نیز زیادتر و سن آنها بیشتر بود و به طور «. براي تو نقشه میکشند
طبیعی سروري یوسف را نمیپذیرفتند؛ و از سوي دیگر، تعبیر خواب روشن یوسف چندان پیچیده نبود؛ و همین مطلب آتش حسد
آنان را شعلهور میساخت. 3. در قرآنکریم بارها از خواب دیدن و رؤیاي انسانها سخن گفتهشده است: - رؤیاي حضرت ابراهیم
خواب دیدن پیامبر صلی الله علیه و آله در مورد - .«1» علیه السلام درباره بریدن سرفرزندش اسماعیل که یک فرمان الهی نیز بود
رؤیاي زندانیان همبند یوسف که در آیه 36 همین سوره آمده است. - خواب دیدن عزیز - .«2» پیروزي و ورود به مسجد الحرام
مصر درباره سالهاي قحطی که در آیه 43 همین سوره آمده است. ص: 32 - رؤیاي حضرت
یوسف علیه السلام که در آیه قبل بیان شد و در آیه صدم همین سوره تأویل و تعبیر آن آمده است. 4. رؤیا را از جهتهاي
گوناگونی تقسیم کردهاند؛ از جمله: الف- برخی رؤیاها مربوط به گذشته و آرزوهاي انسان است. ب- برخی رؤیاها پریشان و
نامفهوم و خیالی است. ج- برخی رؤیاها به آینده مربوط است که خود به دو بخش تقسیم میشود: بخش نخست، خوابهاي
صریح و روشن است که تعبیر نمیخواهد و بدون هیچ تغییري در آینده رخ میدهد، و بخش دوم، خوابهایی است که بر اثر
عوامل خاص روحی، تغییر شکل داده و چیزهایی به صورت نماد در آمدهاند؛ همانگونه که ماه و خورشید در خواب حضرت
5. در حدیثی از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله آمده است: .«1» یوسف نماد پدر و مادر او بودند. این خوابها به تعیبر نیازمندند
رؤیا بر سه گونه است: - یک قسم آن مژده از جانب خداست. - قسم دوم آن از ناحیه شیطان و براي ناراحت کردن انسان است. -
6. در تحلیل روانکاوانه از خواب، برخی .«2» و قسم سوم، آن است که انسان در فکر خود میپروراند و در خواب آن را میبیند
و یا «3» ، برآنند که خوابها، نتیجه ضمیر ناخودآگاه و آرزوهاي برآورده نشده، یا ترس از چیزها، یا مجسّم شدن کارهاي روزانه
اما این ص: 33 نظریه فقط برخی اقسام خوابها را .«4» نشان دهنده نیازهاي غذایی بدن است
یا خوابهاي پریشان میگویند، ولی اقسام دیگر خوابها را توجیه « اضْغاثِ احلام » توجیه و تفسیر میکند که در اصطلاح به آنها
و تفسیر نمیکند؛ رؤیاهایی صادق که بسیاري از مردم میبینند و به همان صورت در آینده اتفاق میافتد و یا بشارتهایی که در
خواب به مؤمنان داده میشود و آنها را از رخدادهاي آینده آگاه میسازد. آري، برخی در خواب چیزهایی میبینند که دیگران در
بیداري نمیبینند و نمیفهمند. 7. در این آیه، حضرت یعقوب به فرزندش درس حفظ اسرار میدهد و به او اشاره میکند که برخی
اسرار را باید از برادر نیز پنهان کرد تا در آینده، خود و جامعه در معرض خطر قرار نگیرد. آري، حفظ اسرار یکی از نشانههاي
. وسعت روح و قدرت اراده انسان است. گر خود رقیب شمع است اسرار از او بپوشان کان شوخ شر بریده بند زبان ندارد (حافظ) 8
و «1» «. اسرار تو همچون خون تو است، تنها باید در رگهاي خودت جریان یابد » : در حدیثی از امام صادق علیه السلام آمده است
سخن کان گذشت از زبان دو تن «. اندیشه کردن که چه گویم به از پشیمانی خوردن که چرا گفتم » : به گفته سعدي شیرین سخن
پراکنده شد بر سر انجمن 9. در این آیه و آیه قبل، چیزي که جلب توجه میکند ادب گفتار حضرت یوسف نسبت به پدر، و ادب و
صفحه 22 از 87
ابراز « یا بُنیّ؛ اي پسرکم » گفتار محبتآمیز پدر نسبت به فرزندش است. ص: 34 که با تعبیر
میشود.
آموزهها و پیامها
1. به فرزندان خود، طبقهبندي اطلاعات و حفظ اسرار را بیاموزید. 2. بشارتهایی که در رؤیا به شما داده میشود، براي هر کسی
دشمن آشکار انسان است؛ تا آن جا که «1» بازگو نکنید. 3. فرزندان خود را از خطرها و نقشههاي دیگران آگاه سازید. 4. شیطان
حتی میکوشد برادران را با یکدیگر درگیر سازد. *** در آیه ششم، به تعبیر خواب حضرت یوسف و علم تعبیر خواب اشاره شده
وَکَذلِکَ یَجْتَبِیکَ رَبُّکَ وَیُعَلِّمُکَ مِن تَأْوِیلِ الْأَحَادِیثِ وَیُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَعَلَی ءَالِ یَعْقُوبَ کَمَآ أَتَمَّهَا عَلَی أَبَوَیْکَ » . و آمده است: 6
مِن قَبْلُ إِبْرهِیمَوَإِسْحقَإِنَّ رَبَّکَ عَلِیمٌ حَکِیمٌ؛ و اینگونه پروردگارت تو را بر میگزیند؛ و از تعبیر خوابها به تو میآموزد؛ و نعمتش
را بر تو و بر خاندان یعقوب تمام میکند، همان گونه که آن را پیش از [این،] بر دو پدرت، ابراهیم و اسحاق تمام کرد؛ که
«. پروردگارت داناي فرزانه است
نکتهها و اشارهها
است و هرگاه کار یا سخنی به هدف نهایی برسد، به آن نیز « بازگشتن و بازگشت دادن چیزي » در اصل به معناي « تأویل » 1. واژه
زیرا برگشت عناصر رؤیا به واقعیت خارجی و تحقق نهایی آن «2» ؛ تأویل میگویند و تحقق خارجی رؤیا نیز مصداق تأویل میباشد
جمع حدیث و به معناي حکایت یک ماجراست و چون انسان « احادیث » .2 ص: 35 .«3» است
به معناي تعبیر « تأویل الأحادیث » رؤیاهاي خود را براي دیگران بازگو میکند، به آنها احادیث گفته شده است؛ بنابراین، تعبیر
به معناي عبور از ظواهر و نمادهاي رؤیایی (مانند ماه و خورشید) به سوي امور واقعی « عَبَر » از ماده « تعبیر رؤیا » . خوابهاست. 3
4. در این آیه، یعقوب پیامبر «1» . است؛ یعنی تعبیر کننده رؤیا از نمادها میگذرد و حقایق خارجی پشت صحنه آن را بیان میکند
علیه السلام خواب فرزندش را تعبیر کرد و به او گفت که تو برگزیده خدا خواهی شد و خدا نعمتش را بر تو و خاندان ما تمام
میکند، و این مطلب از سجده و خضوع ستارگان و ماه و خورشید در خواب یوسف، قابل استفاده است. 5. از این آیه استفاده
میشود که برخی مژدهها در خواب به انسان داده میشود، ولی یک معبّر قوي میخواهد تا بتواند حقایق پشت پرده و تأویل و تعبیر
آن را درك کند و بیان نماید. 6. در پایان آیه، به علم و حکمت الهی اشاره شده تا نشان دهد انتخاب پیامبران بر اساس علم و
«2» . حکمت الهی است
آموزهها و پیامها
2. پیام دیگر این .«3» 1. مقام نبوّت نعمتی الهی است و انتخاب پیامبران از سوي خداست و آنان تحت آموزش الهی قرار میگیرند
3. آموزه آیه آن است که علم آیه آن است که علم تعبیر خواب، موهبتی الهی است. ص: 36
تعبیر خواب نیاز به آموزش دارد. *** در آیه هفتم این سوره به درسها و آموزههاي سرگذشت یوسف و برادرانش اشاره شده
«. لَقَدْ کَانَ فِی یُوسُفَ وَإِخْوَتِهِ ءَایتٌ لِّلسَّآئِلِینَ؛ بیقین در (سرگذشت) یوسفوبرادرانش، نشانههایی برايپرسشگراناست » . است: 7
نکتهها و اشارهها
در این آیه، گروهی از یهودیان مدینه است که در مورد سرگذشت یوسف از « پرسشگران » 1. به باور برخی مفسران، مقصود از
صفحه 23 از 87
ولی با توجه به اینکه سوره یوسف مکی است، این احتمال بعید مینماید؛ اما به هر ،«1» پیامبر صلی الله علیه و آله پرسش میکردند
حال ظاهر آیه اطلاق دارد و همه پرسشگران را شامل میشود. 2. سرگذشت حضرت یوسف علیه السلام و برادرانش درسها و
آموزههاي بسیاري براي افراد جستجوگر دارد. خدا این کودك پاك را از دست برادران حسود و حوادث تلخ روزگار نجات
میدهد و به حکومت مصر میرساند تا نشان دهد اگر خدا بخواهد مؤمنی را رهایی بخشد و همه جهانیان بخواهند او را نابود کنند،
نقشه آنان را خنثی میسازد و اراده خود را تحقق میبخشد و در واقع، قصه یوسف نشانهاي از نجات مؤمنان و شکست حیلهگران و
حسودان و نشانهاي از عشق یک انسان به خدا و پشت پا زدن به تمام مظاهر فساد و پیروزي پاکی بر ناپاکی است؛ قصه یوسف
نشانهاي از جوانمردي و بخشش یوسف در برابر ناجوانمردان و صبر یعقوب و نتیجههاي شیرین این شکیبایی است. 3. روش
قصهگویی قرآن در داستان یوسف علیه السلام آن است که نخست، ذهن شنونده را تحریک و تشنه شنیدن و درس آموزي میکند
و سپس اصل ماجرا را بیان مینماید. ص: 37
آموزهها و پیامها
1. درسها، آموزهها و نشانههاي الهی، در سرگذشت یوسف بسیار است. 2. پرسشگر و جستجوگر باشید تا از نشانههاي الهی
قصههاي قرآن بهره ببرید. *** خداي متعال در آیه هشتم این سوره به گفتمان رشکآمیز برادران یوسف اشاره کرده و میفرماید:
در واقع یوسف و » : إِذْ قَالُواْ لَیُوسُفُ وَأَخُوهُ أَحَبُّ إِلَی أَبِینَا مِنَّا وَنَحْنُ عُصْ بَۀٌ إِنَّ أَبَانَا لَفِی ضَ للٍ مُّبِینٍ؛ هنگامی که (برادران) گفتند » .8
«. برادرش [: بنیامین نزد پدرمان، از ما محبوبترند؛ درحالی که ما گروهی پیوسته هستیم؛ مسلّماً پدرِ ما، در گمراهی آشکاري است
نکتهها و اشارهها
1. حضرت یعقوب علیه السلام دوازده پسر داشت که دو نفر آنها، یعنی یوسف و بنیامین، از یک مادر بودند، که در برخی منابع
گزارش شده است. ده برادر دیگر از مادري دیگر بودند. حضرت یعقوب به یوسف و برادرش بیشتر محبت داشت؛ « راحیل » نام وي
زیرا: اولًا: آن دو کوچکتر بودند؛ بنابراین، طبیعی است که به محبت و حمایت بیشتري نیاز داشتند. ثانیاً: بر طبق برخی احادیث،
مادر آنها از دنیا رفته بود. ثالثاً: با توجه به خواب بشارتگر یوسف و آینده درخشان او لازم بود توجه تفسیر قرآن مهر (ویژه
جوانان)، ج 24 ، ص: 38 بیشتري به او شود. ده برادر که محبتهاي طبیعی پدر را نسبت به یوسف و برادرش میدیدند، سخت
نامیده «2» « عُصْ بَه » 2. برادران یوسف خود را .«1» ناراحت شدند و دور هم نشستند و سخنانی رشکآمیز بر زبان جاري کردند
بودند؛ زیرا تعدادشان زیاد بود و همگی از یک مادر بودند و این گروه نیرومند، زندگی پدر را به خوبی اداره میکردند. آري،
آنان گرفتار تکبّر و حسادت شدند و همین امر زمینهساز کژروي آنان گردید. به دولت کسانی سرافراختند که تاج تکبّر بینداختند
نامیدند، البته « گمراه » تکبّر کند مردِ حشمت پرست نداند که حشمت به حلم اندر است (سعدي) 3. برادران یوسف پدر خود را
منظور آنها گمراهی مذهبی نبود؛ زیرا به نبوت پدر عقیده داشتند؛ بنابراین، مقصودشان کجروي و گمراهی در زمینه معاشرت با
فرزندان بود. 4. از این آیه استفاده میشود که پدر باید در رفتار با فرزندان بسیار دقت کند تا ابراز محبتهاي طبیعی او به برخی
فرزندان، سبب احساس تبعیض و شعلهور شدن حسد در میان دیگران نشود. ص: 39
آموزهها و پیامها
1. فرزندان محبت طلباند، و از پدر انتظار دارند به طور مساوي محبت خود را ابراز کند. 2. در ابراز محبت به فرزندان تفاوت
نگذارید؛ زیرا موجب حسادت آنها به یکدیگر میشود. *** در آیه نهم سوره به توطئه برادران یوسف اشاره شده و آمده است:
صفحه 24 از 87
اقْتُلُواْ یُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضاً یَخْلُ لَکُمْ وَجْهُ أَبِیکُمْ وَتَکُونُواْ مِن بَعْدِهِ قَوْماً صلِحِینَ؛ (برخی از برادران گفتند:) یوسف را بکشید! » .9
«. یا او را به سرزمینی [دور دست بیفکنید، تا روي [توجه پدرتان تنها به طرف شما باشد؛ و پس از آن، گروهی شایسته باشید
نکتهها و اشارهها
1. در این آیه نشان داده شده که چگونه حسادت برادران یوسف آنها را به توطئه براي قتل یوسف کشانید. 2. از این آیه استفاده
میشود که میل به محبوب شدن در نظر پدر و ارضا نشدن آن و محبت زیاد پدر به برخی فرزندان، ممکن است رابطه برادران را به
پس از انجام (توطئه) گروهی » : دشمنی تبدیل کند. 3. درباره آخرین جمله آیه که از زبان برادران یوسف علیه السلام میفرماید
دو احتمال در تفسیر مطرح شده است: نخست آنکه مقصود آنان توبه کردن و صالح شدن پس از «. شایسته و صالح خواهید بود
قتل یوسف است. و دیگر آنکه منظور آنها این است که پس از دوري یوسف، ص: 40
4. مقصود برادران یوسف از توبه کردن و .«1» روابط برادران با پدر اصلاح میشود؛ البته تفسیر اول با ظاهر آیه تناسب بیشتري دارد
شایسته شدن پس از انجام توطئه، آن بود که خود را از عذاب وجدان و احساس گناه رهایی بخشند. البته روشن است که حقیقت
توبه همان پشیمانی پس از انجام گناه است، ولی گفتگوي پیش از وقوع جرم، توبه به شمار نمیآید، بلکه نوعی نقشه شیطانی براي
بدین معناست که برادران یوسف در صدد بودند توجه صورت پدر را به سوي خود جلب « وَجْهُ ابیکُم » فریب خود است. 5. واژه
کنند؛ یعنی آنان میدانستند که قلب پدر با آنان نیست و به زودي یوسف را فراموش نمیکند، اما آنان توجه ظاهري پدر را نیز
6. این آیه اشاره میکند پدران هیچ گاه نمیتوانند در درون خویش بین فرزندانشان در محبت تساوي برقرار .«2» کافی میدانستند
کنند، ولی همان توجه ظاهري به فرزندان نیز میتواند خطر حسد را برطرف و فرزندان را قانع کند. 7. در حدیثی از امام باقر علیه
من گاهی نسبت به برخی فرزندانم اظهار محبت میکنم ...، در حالی که میدانم حق با دیگري است؛ اما » : السلام، روایت شده است
تفسیر قرآن مهر «3» «. این کار را بدین جهت میکنم که علیه دیگر فرزندانم تحریک نشود و همچون برادران یوسف رفتار نکند
8. انسان در برخورد با نعمت پنج حالت میتواند داشته باشد: الف: غبطه بخورد؛ یعنی آرزو کند (ویژه جوانان)، ج 24 ، ص: 41
ب: بخل بورزد؛ یعنی آرزو .«1» آنچه را دیگران دارند، او نیز داشته باشد غبطه در روایات مطرح گردیده و براي مؤمنان نیکو است
کند خودش از نعمت برخوردار باشد و دیگران از آن محروم باشند. ج: حسادت کند؛ یعنی آرزو کند نعمت از دیگران سلب شود
و در این راستا کوشش کند و نقشه بکشد. د: انفاق نماید؛ یعنی نعمت را به دیگران ببخشد و خود نیز از آن استفاده کند. ه: ایثار
«2» . نماید؛ یعنی نعمت را به دیگران بدهد و خودش در محرومیت بسر ببرد
آموزهها و پیامها
1. حسادت، انسان را تا مرز برادرکشی پیش میبرد. 2. توجه به یکی از فرزندان از دیگران زیادتر نباشد؛ زیرا کمبود توجه و محبت
پدر، آنان را به حسادت و توطئه علیه یکدیگر میکشاند. 3. میل به شایسته کاري (و شلاق وجدان) انسانهاي توطئهگر را نیز رها
نمیکند. ص: 42 *** در آیه دهم، مخالفت یکی از برادران یوسف با توطئه قتل برادر و
قَالَ قَآئِلٌ مِّنْهُمْ لَاتَقْتُلُواْ یُوسُفَ وَأَلْقُوهُ فِی غَیبَتِ الْجُبِّ یَلْتَقِطْهُ بَعْضُ السَّیَّارَةِ إِن کُنتُمْ » . پیشنهاد وي مطرح گردیده و آمده است: 10
یوسف را نکشید؛ و [لی اگر میخواهید کاري انجام دهید، او را در نهانگاه چاه » : فعِلِینَ؛ گویندهاي از میان آن (برادر) ان گفت
«. بیفکنید؛ تا برخی مسافران او را برگیرند
نکتهها و اشارهها
صفحه 25 از 87
به معناي نهانگاه داخل چاه است که از نظر پنهان « غَیابات » به معناي چاهی است که آن را سنگچین نکردهاند. و « جُبْ » 1. واژه
میباشد. این تعبیر به چاههاي بیابانی اشاره دارد که در بدنه چاه، نزدیک سطح آب سکوي کوچکی میسازند تا هر کس به قعر
2. هدف پیشنهاد کننده این طرح آن بود که یوسف زنده .«1» چاه برود، بتواند بر روي آن بنشیند و ظرف خود را از آب پر کند
بماند و دستشان به خون او آلوده نشود. از این آیه روشن میشود که یکی از برادران، از بقیه باوجدانتر و باهوشتر بوده است، و از
استفاده میشود که اصلًا با اصل نقشه علیه یوسف موافق نبوده است. « اگر چنین کاري میخواهید بکنید » : تعبیر مشروط او که گفت
او از جمله کسانی بود که اگر در «2» . ثبت کردهاند « لاوي » و برخی « یَهُودا » برخی ،« رُوبین » 3. برخی مفسران نام این برادر یوسف را
جریان توطئهاي قرار ص: 43 گرفتند (و نتوانستند جلوي آن را بگیرند) هر اندازه که بتوانند،
از آثار مخرّب آن میکاهند؛ یعنی در توطئهگري نیز با احتیاط و عاقلانه رفتار میکنند.
آموزهها و پیامها
1. خدا وقتی بخواهد مؤمنی را نجات دهد، راه حل آن را به ذهن دشمنانش میاندازد. 2. در هنگام حسدورزي و توطئهگري، با
پیشنهاد و راهکاري دیگر، از تندروي و قتل جلوگیري کنید. *** در آیه یازدهم و دوازدهم این سوره، به صحنهسازي برادران براي
قَالُواْ یأَبَانَا مَالَکَ لَاتَأْمَنَّا عَلَی یُوسُفَ وَإِنَّا لَهُ لَنصِحُونَ* » . جداسازي یوسف از پدر و بهانههاي آنها اشاره شده و آمده است: 11 و 12
اي پدر ما، تو را چه شده است، که ما را بر یوسف امین نمیداري؟! » : أَرْسِلْهُ مَعَنَا غَداً یَرْتَعْ وَیَلْعَبْ وَإِنَّا لَهُ لَحفِظُونَ؛ (برادران) گفتند
در حالی که ما قطعاً خیرخواهان او هستیم؛* فردا او را به همراه ما بفرست، تا (در صحرا خوب بخورد و) بگردد و بازي کند؛ در
«. حالی که ما حتماً پاسداران او هستیم
نکتهها و اشارهها
1. در آیات پیشین گذشت که برادران یوسف طرح نهائی را براي انداختن او به لبه درونی چاه، تصویب کردند، و اینک در این
آیات نشان داده شده که چگونه با صحنهسازي، یوسف را از پدر جدا کردند تا نقشه خود را عملی سازند. 2. برادران یوسف براي
جداکردن او از پدر، از روش تحریک روانی ص: 44 استفاده و پدرشان را به صورت غیر
مستقیم متّهم کردند که به آنان اعتماد ندارد، و آنها را امین یوسف نمیداند، تا پدر مجبور شود واکنش نشان دهد و در موضعی
دفاعی، تسلیم خواسته آنها گردد. 3. برادران چند دلیل و شاهد براي تقاضاي خود آوردند: الف- ما خیرخواه یوسف هستیم. ب-
او به بازي و گردش نیاز دارد و ما این نیاز او را تأمین میکنیم. ج- ما در برابر خطرهاي احتمالی، او را حفظ میکنیم. 4. نقشه
برادران چنان ماهرانه تنظیم شده بود که از سویی، پدر را در بن بست قرار داد و از سوي دیگر، یوسف کودك را تحریک میکرد
5. این آیات اشاره دارد که گاهی دشمنان گرگ صفت از راهی .«1» که براي بازي و رفتن به صحرا پدر را تحت فشار قرار دهد
دوستانه و فریبنده وارد میشوند تا نقشههاي خود را جامه عمل بپوشانند، و این روش در صحنه خانواده، جامعه و سیاستهاي بین
المللی اجرا میشود؛ همانگونه که میبینیم استعمارگران و قدرتهاي جهانی براي غارت منابع کشورهاي جهان سوم، نقشههاي
خود را تحت عنوان پیمانهاي دفاعی و حمایت از حقوق بشر و حتی کمکهاي دارویی و غذایی، دنبال میکنند و جاسوسان خود
را در لباس دیپلمات و کارشناس به کشورهاي دیگر اعزام مینمایند. 6. یکی از نیازهاي فطري و طبیعی بشر، سرگرمیهاي سالم
است که برادران یوسف علیه السلام با استفاده از این نیاز، یوسف را از پدر دور کردند. و یعقوب نیز در برابر آن اعتراض نکرد و
زندگی فرد با ایمان در سه قسمت خلاصه » : عملًا آن را پذیرفت. 7. در حدیثی از امام علی علیه السلام نقل شده که فرمودند
میشود: بخشی را به معنویات اختصاص میدهد و با ص: 45 پروردگارش مناجات میکند، و
صفحه 26 از 87
در برخی احادیث نیز اضافه «1» «. در بخشی به فکر تأمین معاش است، و بخشی را نیز براي لذتهاي حلال و نیکو آزاد میگذارد
8. در اسلام به تفریحهاي سالم و ورزش اهمیت داده شده و «2» «. سرگرمی و تفریح سالم، کمکی براي برنامههاي دیگر است » : شده
سالم بودن و » حتی شرطبندي در برخی مسابقات، همچون اسب سواري و تیراندازي، مجاز دانسته شده است؛ البته در اسلام بر عنصر
سرگرمیها تأکید شده است؛ زیرا تفریحهاي ناسالم نه تنها خستگی و مشکلات کار را کم نمیکند، بلکه روح و « حلال بودن
اعصاب انسان را خسته کرده و از بازده کارهاي بعدي میکاهد. 9. برادران یوسف از علاقه یوسف علیه السلام به تفریح سوء
استفاده کرده و او را از پدر جدا کردند؛ در جهان امروز نیز گاهی استعمارگران از مسئله ورزش و تفریحهاي سالم براي ایجاد
انحراف در نسل جوان سوء استفاده میکنند و با سرگرم کردن جوانان کشورهاي جهان سوم به مسابقات افراطی، نقشههاي خود را
در غارت منابع آنها اجرا میکنند و مردم را از اهداف اصیل خود و توجه به مسایل سیاسی و اجتماعی باز میدارند؛ بنابراین،
جوانان مسلمان باید هشیار باشند و در حالی که از ورزش و تفریحهاي سالم استفاده میکنند، مراقب نقشههاي مستکبران جهانخوار
نیز باشند و با افزایش آگاهیهاي سیاسی و اجتماعی و مذهبی خویش، نقشههاي آنان را خنثی نمایند. تفسیر قرآن مهر (ویژه
10 . از این آیه استفاده میشود یعقوب به عنوان یک پدر دلسوز، حتی بر تفریحهاي فرزندش نظارت جوانان)، ج 24 ، ص: 46
میکرد، آن گونه که بدون اجازه او به صحرا و بازي نمیرفت.
آموزهها و پیامها
1. به تبلیغات دشمنان توجه نکنید؛ زیرا آنان نقشههاي خود را در لباس خیرخواهی و محافظت انجام میدهند. 2. حسادت و
توطئهگري، انسان را به دروغگویی و نقشههاي فریبنده دیگر سوق میدهد. 3. ورزش و تفریح نیاز طبیعی انسان است. 4. دشمنان و
توطئهگران، فرزندان شایسته شما را به بهانه امکانات رفاهی و تفریحات فریب میدهند. 5. مراقب استعدادهاي درخشان خود باشید
که آنها را از شما نگیرند. *** در آیه سیزدهم به پاسخ دردمندانه و هشدار دهنده یعقوب علیه السلام به فرزندانش اشاره شده و
این که او را ببرید، قطعاً مرا » : قَالَ إِنِّی لَیَحْزُنُنِی أَن تَذْهَبُواْ بِهِ وَأَخَافُ أَن یَأْکُلَهُ الذِّئْبُ وَأَنتُمْ عَنْهُ غفِلُونَ؛ (پدر) گفت » . آمده است: 13
«. اندوهگین میسازد، و میترسم که گرگ او را بخورد، در حالی که شما از او غافلید
نکتهها و اشارهها
1. حضرت یعقوب علیه السلام با اینکه از حسادت برادران نسبت به یوسف آگاهی داشت و حتی دستور داده بود که خواب
یوسف از آنان پنهان بماند، هرگز حاضر نشد آنان را پیش از وقوع جنایت، متهم سازد، و در پاسخ خود عذر آورد که تحمّل دوري
2. اصول اخلاقی و انسانی و اصل برائت و او را ندارم، یا از گرگان بیابان میترسم. ص: 47
پاکی افراد ایجاب میکند تا نشانههاي کار خلاف از کسی ظاهر نشده، او را متهم نسازند، و یعقوب پیامبر به عنوان یک پیامبر عادل
اینگونه رفتار کرد و برادران یوسف را پیش از جنابت متّهم نساخت. 3. مقصود حضرت یعقوب علیه السلام از اینکه فرمود:
یا کنایه از این بود که گرگ صفتانی همچون برادرانش به او حمله میکنند و یا منظور آن بود «. میترسم گرگ یوسف را بخورد »
آموزهها و پیامها 1. قبل از وقوع .«1» که بیابانهاي کنعان، گرگ خیز بود و بیشترین خطر، از این حیوان متوجه کودکان میشد
جرم، کسی را متّهم نسازید. 2. پیامبران، پدران دلسوز و متعهد و نسبت به فرزندان خود عاطفی بودهاند؛ (بنابراین، دیگران نیز
شایسته است چنین باشند) 3. در مسافرتها، خطرهاي احتمالی را که براي فرزندان شما تهدید به شمار میروند، در نظر آورید.
قَالُواْ لَئِنْ أَکَلَهُ » . *** در آیه چهاردهم به پاسخ فرزندان یعقوب و تضمین امنیت یوسف از سوي آنان اشاره شده و آمده است: 14
اگر گرگ او را بخورد، در حالی که ما گروه پیوستهاي هستیم، در آن » : الذِّئْبُ وَنَحْنُ عُصْ بَۀٌ إِنَّآ إِذاً لَّخسِرُونَ؛ (برادران) گفتند
صفحه 27 از 87
ص: 48 «. صورت قطعاً ما زیانکاریم
نکتهها و اشارهها
1. حضرت یعقوب علیه السلام براي جلوگیري از خروج یوسف دو دلیل آورد: نخست آنکه دوري او مرا غمگین میسازد و دیگر
اینکه خطر گرگ براي او وجود دارد. برادران یوسف به دلیل اول یعقوب اعتنایی نکردند و به آن پاسخی ندادند؛ زیرا فرزند خواه
ناخواه روزي از پدر جدا میشود تا به درس یا کار و رشد خود ادامه دهد. و استقلال یابد؛ بنابراین، اندوه یعقوب علاجی نداشت.
2. برادران درباره خطر حمله گرگها پاسخ دادند و امنیت یوسف را تضمین و اشاره کردند که ما گروهی هماهنگ هستیم و «1»
گرگها بر ما تسلط نمییابند. 3. برادران در مورد غافل شدن از یوسف، گفتند که اگر چنین شود و گرگها بر یوسف بتازند، این،
زیانکاري و از دست دادن سرمایه، آبرو و حیثیت اجتماعی آنان است که تحقق نخواهد یافت.
آموزهها و پیامها
1. تبلیغات فریبکارانه و تضمینهاي دشمن، شما را از خطرها غافل نکند. 2. هر کس مسئولیتی را پذیرفت و خوب انجام نداد،
زیانکار خواهد بود. (چون حداقل سرمایه آبرویی خود را از دست میدهد.) *** ص: 49 در
فَلَمَّا ذَهَبُواْ بِهِ وَأَجْمَعُواْ أَن یَجْعَلُوهُ فِی » . آیه پانزدهم، به اجراي توطئه برادران یوسف و مژده خدا به او اشاره شده و آمده است: 15
غَیبَتِ الْجُبِّ وَأَوْحَیْنَآ إِلَیْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُم بِأَمْرِهِمْ هذَا وَهُمْ لَایَشْعُرُونَ؛ و هنگامی که او را بردند، و تصمیم جمعی گرفتند که وي را در
نهانگاه چاه قرار دهند، (چنین کردند)؛ و به سوي او وحی فرستادیم که حتماً آنان را از این کارشان با خبر خواهی ساخت؛ در حالی
«. که آن (برادر) ان (با درك حسّی) متوجه نمیشوند
نکتهها و اشارهها
به معناي جمع کردن است و در اینجا، جمع کردن آرا و افکار میباشد. این تعبیر نشان میدهد که در آن لحظه « اجْمَعُوا » 1. واژه
همه برادران در مورد قرار دادن یوسف در نهانگاه چاه اتفاق نظر داشتهاند. 2. در این آیه اشاره شده که در آن زمان غمانگیز و
گرفتاري، به یوسف مژده داده شد که روزي تو قدرتمند میشوي و برادرانت به سوي تو میآیند و حتی تو را نمیشناسند و تو به
3. مقصود از وحی به یوسف در این آیه، یا .«1» آنان میگویی "با برادر کوچکتان، یوسف، چه کردید "؟و آنان شرمنده میشوند
چاه شد بر وي «3» . و یا الهامی است از سوي خدا بر قلب یوسف، تا نور امید در وجود او روشن شود «2» ، وحی نبوت بوده است
بدان بانگ جلیل گلش و بزمی چو آتش بر خلیل هر جفا که بعد از آنش میرسید او بدان قوّت به شادي میکشید (مولوي) تفسیر
استفاده میشود که یوسف را در چاه نیفکندند، بلکه او را با وسیلهاي « یَجْعَلُوه » 4. از تعبیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 24 ، ص: 50
البته ؛«1» مانند طناب به قعر چاه پایین بردند و در محل سکو مانندي قرار دادند. و برخی روایات نیز این مطلب را تأیید میکند
ولی شاید پس از حضور در صحنه، محبت برادري مانع چنین کاري شد. ،«2» پیشنهاد و طرح اولیه برادران، افکندن او بود
آموزهها و پیامها
1. مژده و امداد الهی، در لحظات سخت به یاري دوستانش میآید. 2. نوجوانان نیز میتوانند شایسته دریافت وحی و الهام الهی
شوند. 3. هر گاه دشمنان علیه شما اجتماع کردند، باز هم امیدوار باشید؛ زیرا امداد الهی به یاري خواهد آمد. *** در آیه شانزدهم
وَجَآءُو أَبَاهُمْ عِشَآءً یَبْکُونَ* » . و هفدهم این سوره به صحنهسازي و دروغپردازي برادران یوسف اشاره شده و آمده است: 16 و 17
صفحه 28 از 87
قَالُواْ یأَبَانَآ إِنَّا ذَهَبْنَا نَسْتَبِقُ وَتَرَکْنَا یُوسُفَ عِندَ مَتعِنَا فَأَکَلَهُ الذِّئْبُ وَمَآ أَنتَ بِمُؤْمِنٍ لَّنَا وَلَوْ کُنَّا صدِقِینَ؛ و (برادران) عصرگاهان در حالی
اي پدر ما، در حقیقت ما رفتیم مسابقه دهیم، و یوسف را نزد وسایلمان رها کردیم، » : که میگریستند، نزد پدرشان آمدند،* گفتند
ص: 51 «. و گرگ او را خورد! و [لی تو ما را تصدیق نمیکنی، هر چند راستگو باشیم
نکتهها و اشارهها
1. برادران یوسف پس از اجراي نقشه و قراردادن یوسف در چاه، لازم بود غیبت او را به گونهاي توجیه کنند؛ از این رو تصمیم
گرفتند با صحنهسازي و دروغ گویی، یعقوب را فریب دهند و قانع کنند که توطئهاي در کار نبوده و یوسف را گرگ خورده است.
2. از این آیه استفاده میشود گاهی فریبکاران به دروغ گریه کرده و با مظلوم همدردي مینمایند؛ بنابراین، نباید فریب هر
گریهاي را بخوریم؛ هر گریهاي نشانه صداقت نیست. 3. سخنان برادران یوسف بسیار حساب شده بود؛ آنان یعقوب را با تعبیر
مخاطب ساختند و بهانه آوردند که به مسابقه و تفریح سرگرم بودهاند؛ زیرا بسیار طبیعی بود یوسف نتواند در « اي پدر ما » عاطفی
مسابقه آنان شرکت کند و در نتیجه نزد اثاث نگهبانی دهد و در همین هنگام، گرگی از راه برسد و او را بخورد. 4. از این آیه
استفاده میشود که مسابقههایی همچون اسب سواري و تیراندازي، در ملتهاي پیشین نیز بوده و در میان خاندان نبوت انجام
میشده است.
آموزهها و پیامها
1. دشمنان از تحریک احساسات براي فریبکاري و توجیه اعمال خود استفاده میکنند. 2. خائنان ترسو و نگران باور دیگران هستند.
3. به قصهپردازي دشمنان دروغگو اطمینان نکنید. *** ص: 52 در آیه هجدهم این سوره، به
دلیلتراشی برادران در مورد مفقود الاثر شدن یوسف علیه السلام و پاسخ افشاگرانه یعقوب علیه السلام و شکیبایی او اشاره شده و
وَجَآءُو عَلَی قَمِیصِهِ بِدَمٍ کَذِبٍ قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنفُسُکُمْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَمِیلٌ وَاللَّهُ الْمُسْتَعَانُ عَلَی مَا تَصِفُونَ؛ و خونی » . آمده است: 18
بلکه نفس شما کاري (بد) را براي شما آراسته است، و (صبر من) » : دروغین با پیراهن او (آغشته کردند و) آوردند؛ (یعقوب) گفت
«. شکیبایی نیکوست؛ و در برابر آنچه وصف میکنید، تنها خداست که (از او) یاري خواسته میشود
نکتهها و اشارهها
1. برادران یوسف که او را در چاه قرارداده بودند، و ادعا کردند او را گرگ خورده است، براي آنکه شاهدي بر مدعاي خود
بیاورند، حیوانی همچون گوسفند را سر بریدند و پیراهن یوسف را با خون آن حیوان آغشته کردند، و آن را به عنوان شاهد
راستگویی خود نزد پدر آوردند؛ اما به طبق گزارشهاي تاریخی برخی مفسران، برادران یوسف پیراهن را به صورت سالم از تن
او در آورده بودند، و از این نکته غافل شدند که گرگ میبایست پیراهن یوسف را پاره کرده باشد تا او را بخورد، و همین نکته
و با کنایه به آنان بگوید: هوسهاي نفسانی شما این کار را برایتان آراسته است. «1» سبب شد یعقوب به دروغگویی آنان پی ببرد
2. یعقوب پیامبر علیه السلام با اینکه جانش در فراق یوسف میسوخت، بیتابی و جزع نکرد، بلکه با صبري زیبا به خدا پناه برد و
3. یعقوب گفت: از او یاري خواست تا بتواند در برابر این طوفان عظیم پایداري کند. ص: 53
و نگفت: در برابر مرگ یوسف از خدا کمک میخواهم؛ زیرا «. در برابر آنچه شما توصیف میکنید، از خدا کمک میخواهم »
متوجه شده بود که یوسف زنده است. او میخواست پرده دري نکرده و خانواده را متلاشی نسازد، بلکه صبر کند تا فرزندانش به
در اصل به معناي تزیین، آراستن و یا ترغیب آمده است و آن را به معناي وسوسه « سَوَّلَت » اشتباه خود پی برده، توبه کنند. 4. تعبیر
صفحه 29 از 87
کردن نیز تفسیر کردهاند، و مقصود آن است که هواهاي نفسانی ده برادر بر آنان غالب شد و این کار زشت را در نظر آنان زیبا
جلوه داد. 5. آیه به این اصل کلی روانی اشاره دارد که تمایلات افراطی نسبت به یک مطلب، به ویژه همراه با رذایل اخلاقی، سبب
میشود پردهاي بر قوّه تشخیص انسان افکنده و حقایق در نظرش دگرگون شود تا کارهاي زشتی همچون توطئه و قتل را زیبا،
مقدس و ضروري بپندارد. 6. صحنهسازي و دلیلتراشی برادران یوسف و رسوایی بزرگی که براي آنان رخ داد، این حقیقت را به
اثبات میرساند که دروغگو نمیتواند همیشه چهره خود را مخفی سازد و از آنجا که هر حادثه عینی، با حوادث و واقعیات زیادي
مرتبط است، هر صحنهسازِ دروغگویی نمیتواند همیشه تمام این ریزهکاريها را محاسبه کند و در نهایت، یکی از این پیوندها به
آن است که حضرت یعقوب هم شکیبا و هم سپاسگزار « صَبر جَمیل » فراموشی سپرده شده و حقایق فاش میشود. 7. مقصود از
نعمتهاي الهی بود و در هنگام مفقود الاثر شدن یوسف، ناسپاسی و بیتابی نکرد و سخنی ناشایست بر زبان جاري نساخت و
صبري ص: 54 زیبا پیشه کرد؛ البته گریه کردن و غصه خوردن یعقوب و هر پدر دیگري در
هنگام مصیبت زدگی، واکنشی طبیعی و عاطفی است که با صبر جمیل منافاتی ندارد.
آموزهها و پیامها
1. صحنهسازيها و دلیلتراشیهاي منافقان شما را فریب ندهد. 2. ریشه توطئهگري و دروغپردازي، جلوهگري و وسوسههاي
نفسانی است. (پس مراقب باشید) 3. در برابر مصیبتها از خدا کمک بخواهید و صبري زیبا پیشه کنید. *** خداي متعال در آیه
وَجَآءَتْ سَیَّارَةٌ فَأَرْسَلُواْ وَارِدَهُمْ فَأَدْلَی دَلْوَهُ قَالَ » . نوزدهم این سوره به یافتن یوسف توسط کاروان مصر اشاره کرده و میفرماید: 19
یَا بُشْرَي هذَا غُلمٌ وَأَسَرُّوهُ بِضعَۀً وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِمَا یَعْمَلُونَ؛ و مسافرانی آمدند، و آبرسانشان را فرستادند، و دَلْوش را [در چاه افکند،
«. و او را به عنوان کالایی پنهان کردند؛ و خدا به آنچه انجام میدادند، داناست «! اي مژده باد! این پسري است » : (ناگهان) گفت
نکتهها و اشارهها
1. یوسف را برادرانش در نهانگاه چاه قرار دادند و دو یا سه روز از این ماجرا گذشت که کاروانی در آن نزدیکی توقف کرد و
مأمور آبرسانی آن به سراغ چاه آمد؛ یوسف از درون چاه متوجه سر و صداي فراز چاه شد و هنگامی که دلو با طناب پایین آمد،
از فرصت استفاده کرد و از چاه نجات یافت و مأمور آبرسانی با تعجب فریاد کشید و کم کم گروهی از کاروانیان متوجه این
تا یوسف را به عنوان غلامی در «1» ص: 55 مطلب شدند، ولی آن را از دیگران پنهان کردند
2. مفسران درباره این آیه دو دیدگاه دارند: برخی بر این باورند که کاروانیان خبر یوسف را پنهان کردند و .«2» مصر بفروشند
برخی دیگر معتقدند، منظور برادران یوسف هستند که در آن نزدیکی براي سرکشی آمده بودند و هنگامی که کاروانیان یوسف را
یافتند، آنها برادري خود با یوسف را کتمان کردند و گفتند او غلامی فراري است؛ البته تفسیر اول با سیاق آیه سازگارتر است.
آموزهها و پیامها
1. خدا بندگان خالصش را تنها نمیگذارد و آنها را نجات میدهد. 2. همه چیز را تحت قدرت خدا بدانید (و نگران نباشید) ***
وَشَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَرهِمَ مَعْدُودَةٍ » . خداي متعال در آیه بیستم به ارزان فروختن، یوسف علیه السلام اشاره کرده، میفرماید: 20
«. وَکَانُواْ فِیهِ مِنَ الزهِدِینَ؛ و او را به بهاي اندك، چند درهمی (ستمکارانه) فروختند؛ و نسبت به او، بیمیل بودند
نکتهها و اشارهها
صفحه 30 از 87
1. مفسران در باره فروشندگان یوسف دو دیدگاه دارند؛ برخی برآنند که ص: 56 کاروانیان
یوسف را در مصر فروختند و شاهد این سخن، آیه بعد است که خریدار را فردي مصري معرفی میکند. برخی نیز احتمال دادهاند
در « بَخْس » 2. واژه «1» . برادران یوسف او را به کاروانیان فروخته باشند، ولی تفسیر اول با ظاهر و سیاق آیات تناسب بیشتري دارد
اصل بدین معناست که چیزي را با ستمگري کم کنند، و در اینجا مقصود آن است که یوسف را به بهاي ناچیز و در برابر اندکی
درهم به عنوان برده فروختند که این نوعی ستمکاري در حق یوسف بود. 3. این آیه گزري بر تاریخچه پول نیز دارد؛ زیرا واژه
جمع دِرْهم میباشد که واحد پول مردم مصر در آن عصر بوده است و مفسران بهاي فروش یوسف را از هجده تا چهل « دَراهم »
4. در این آیه اشاره شده که فروشندگان، یوسف را به بهاي اندکی فروختند و نسبت به او بیمیل بودند؛ زیرا او «2» . درهم گفتهاند
را ارزان به دست آورده بودند، یا میترسیدند رازشان فاش شود و مدعیانی جدید پیدا کنند، و یا آثار آزادگی در سیماي یوسف
دیدند و به همین دلیل نه فروشندگان مایل به فروش بودند و نه خریداران میل به خرید داشتند. 5. این آیه به قانون عرضه و تقاضا
. در زمینه اقتصاد اشاره دارد؛ یعنی چون کاروانیان تمایلی به یوسف و تقاضایی در مورد او نداشتند، او را به بهاي اندکی فروختند. 6
این آیه اشاره دارد که نظام بردهداري و بردهفروشی سابقهاي طولانی دارد. ص: 57
آموزهها و پیامها
1. هر کس چیز گرانبهایی را آسان به دست آورد و ارزش آن را نداند، زود از دست میدهد. 2. اگر یوسففروشی میکنید،
وَقَالَ » . ارزان فروشی نکنید. *** در آیه بیست و یکم، به خرید یوسف و ورود او به کاخ عزیز مصر اشاره شده و آمده است: 21
الَّذِي اشْتَرَیهُ مِن مِّصْ رَ لِامْرَأَتِهِ أَکْرِمِی مَثْوَیهُ عَسَ ی أَن یَنفَعَنَآ أَوْ نَتَّخِ ذَهُ وَلَداً وَکَ ذلِکَ مَکَّنَّا لِیُوسُفَ فِی الْأَرْضِ وَلِنُعَلِّمَهُ مِن تَأْوِیلِ
جایگاه وي را » : الْأَحَادِیثِ وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَی أَمْرِهِ وَلکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَایَعْلَمُونَ؛ و کسی که او را از (کشور) مصر خرید به زنش گفت
و اینچنین یوسف را در آن سرزمین امکانات «. گرامی دار، امید است که براي ما سودمند باشد! یا او را به عنوان فرزند بگیریم
«. دادیم. (تا او را بزرگ داریم) و تا از تعبیرِ خوابها به او بیاموزیم؛ و خدا بر کارش چیره است، و لیکن بیشتر مردم نمیدانند
نکتهها و اشارهها
1. کاروانیان حضرت یوسف علیه السلام را پس از نجات دادن از چاه به عزیز مصرف فروختند. عزیز که در مقام وزارت یا نخست
وزیري مصر بود، فرزندي نداشت و هنگامی که چشمش به یوسف نوجوان و زیبا افتاد، اشتیاق پیدا کرد که او را به فرزندي
و خدا نیز خواست که با ورود یوسف به کاخ عزیز مصر او را به مقامهاي عالی علمی و دنیوي برساند. تفسیر قرآن مهر ،«1» برگزیند
اشاره به متمکن و صاحب اختیار شدن یوسف علیه السلام است که با گام نهادن در « مَکّنّا » 2. واژه (ویژه جوانان)، ج 24 ، ص: 58
در اینجا یا به معناي علم تعبیر « تأویل الاحادیث » 3. واژه .«1» کاخ عزیز مصر، مقدمات قدرت و مقام وي در آینده فراهم شد
البته معناي «2» ؛ خواب است که یوسف از آن راه میتوانست بسیاري از اسرار آینده را بفهمد، و یا منظور از آن وحی الهی است
به معناي مقام، موقعیت و منزلت است. این تعبیر اشاره لطیفی به روش تربیت « مَثواه » 4. واژه .«3» اول با لغت سازگارتر است
کودکان است؛ یعنی کودکی که بخواهد بردهوار رشد نکند و شایستگی فرزندي انسان را داشته و براي خانواده مفید باشد، لازم
است مقامی در خانه براي او در نظر گرفته و به او شخصیت داده شود و موقعیت و منزلت او رعایت گردد. 5. در این آیه بیان شده
که خدا بر کار خود مسلّط است و یکی از مظاهر آن، فراهم آوردن وسایل پیروزي و نجات مومنان در بسیاري موارد به دست
« لام » دشمنان است؛ چنان که حضرت یوسف علیه السلام را به دست بیگانگان نجات داد و تا کاخ عزیز مصر برد. 6. در این آیه با
غایت اشاره شده که آموزش تأویل الاحادیث یا تعبیر خواب به یوسف، نتیجه حضور او در کاخ عزیز مصر بود؛ به بیان دیگر،
صفحه 31 از 87
« تعبیر خواب » یوسف در این مکان قرار میگیرد تا براي مقاومت او در برابر گناه، جایزهاي در نظر گرفته شود که همان دانش ویژه
است. ص: 59
آموزهها و پیامها
1. هر گاه خدا بخواهد، حوادث را آنگونه طراحی میکند که کودکی چاه نشین، کاخ نشین شود. 2. شخصیت کودکان را محترم
بشمارید؛ زیرا احترام به آنها تربیتشان میکند و براي خانواده مفید میسازد. 3. علم و قدرت دو بال لازم براي مسئولیتپذیري
است. 4. بیشتر مردم از طرحهاي الهی و سیر و هدف نهایی حوادث، بیخبرند. *** در آیه 22 این سوره، به پاداش نیکوکاريهاي
وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ ءَاتَیْنهُ حُکْماً وَعِلْماً وَکَ ذلِکَ نَجْزِي الْمُحْسِنِینَ؛ و هنگامی که به حدّ رشدش » . یوسف اشاره شده وآمده است: 22
«. رسید، حُکم و علم به او دادیم؛ و اینگونه نیکوکاران را پاداش میدهیم
نکتهها و اشارهها
در اصل به معناي گره محکم است، و در اینجا به معناي استحکام جسمانی و روحانی است. این واژه در قرآن گاهی « اشُدَّ » 1. واژه
اختلاف در تعبیر شاید بدین جهت .«1» به معناي سن بلوغ و گاهی به معناي چهل سالگی و گاهی به معناي قبل از پیري آمده است
باشد که انسان براي رسیدن به استحکام روحی و جسمی، مراحلی را میپیماید که از بلوغ آغاز شده و تا چهل سالگی ادامه مییابد،
«2» . ولی در اینجا منظور همان مرحله بلوغ جسمی و روحی حضرت یوسف علیه السلام است که در جوانی از آن برخوردار شد
که به یوسف بخشیده شد، مقام نبوت، یا عقل، فهم و قدرت بر « حُکم » 2. مقصود از ص: 60
داوري صحیح، یا حکمت، و یا اشاره به خویشتنداري در برابر هوسها و مقام نفس مطمئنه است؛ همان گونه که برخی آن را اشاره
به حکمت عملی دانستهاند؛ البته همه این احتمالات وجود دارد، ولی آنچه با ظاهر آیات سازگارتر میباشد، همان مقام داوري
دانش » یا « علم دین » است. 3. علمی که به یوسف علیه السلام داده شد، دانشی است که جهل در آن راه ندارد که برخی آن را
البته ظاهر آیه مطلق دانش است و مواردي «1» ؛ دانستهاند که بر قلب انسان پرتو افکن میشود « انوار قدسی عالم ملکوت » و یا « نظري
که مفسران گفتهاند، مصادیق این دانش میباشد. 4. از این آیه استفاده میشود علم و حکمی که به پیامبران داده میشود، بیحساب
نیست و در حقیقت پاداش نیکوکاري آنان است. 5. نام عزیز مصر در این آیه نیامده و در آیه 30 آمده است. و این همان روش
پیشرفته قصهگویی قرآن میباشد که داستان را از یک نقطه سربسته شروع میکند تا حس کنجکاوي خواننده را برانگیزد.
آموزهها و پیامها
1. خدا به نیکوکاران علم و حکمت میبخشد. 2. بخششهاي الهی بر اساس تلاش نیکوي افراد است. تفسیر قرآن مهر (ویژه
3. رشد جسمی و روحی، زمینهساز دریافت علم و حکمت الهی است. *** در آیه 23 سوره به توطئه جوانان)، ج 24 ، ص: 61
وَروَدَتْهُ الَّتِی هُوَ فِی بَیْتِهَا عَن نَفْسِهِ وَغَلَّقَتِ » . هوسآلود همسر عزیز مصر و مقاومت جوانمردانه یوسف اشاره شده و آمده است: 23
الْأَبْوبَ وَقَالَتْ هَیْتَ لَکَ قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّی أَحْسَنَ مَثْوَايَ إِنَّهُ لَایُفْلِحُ الظلِمُونَ؛ و آن [زنی که آن (: یوسف) در خانهاش بود، از
پناه بر خدا! در » : یوسف) گفت ) «! بیا (که من آماده) براي توام » : وجودش تمنّاي کامجویی کرد؛ و همه درها را محکم بست و گفت
حقیقت او پرورش دهنده من است؛ جایگاه مرا نیکو داشت؛ (پس خیانت بهاو ستمکاري است و) قطعاً ستمکاران رستگار
«. نمیشوند
صفحه 32 از 87
نکتهها و اشارهها
این .«1» است « طلب کاري با ملایمت » در اصل به معناي جستجوي چراگاه است، و برخی مشتقات آن به معناي « راوَدَتْهُ » 1. واژه
تعبیر نشان میدهد همسر عزیز مصر براي رسیدن به منظور خود، نخست از راه مسالمتآمیز و اظهار محبت وارد شد. 2. واژه
را با مبالغه بیان میکند؛ یعنی آن زن توطئهگر، همه درها را محکم به روي یوسف بست و یوسف را به « بستن در » معناي « غَلَّقت »
جایی از کاخ برد که درهاي متعدد (و تو در تو) داشت تا یوسف راهی براي فرار نداشته باشد و در ضمن مطمئن باشد که اسرار
عاشق یوسف شده بود، و تفسیر قرآن مهر (ویژه «2» ، بود « زلیخا » خیانت او فاش نخواهد شد. 3. همسر عزیز مصر، که نام او
جوانان)، ج 24 ، ص: 62 چند عامل به این عشق هوسآلود دامن میزد: نخست اینکه فرزندي نداشت، و دیگر اینکه در زندگی
اشرافی و پر تجمّل غوطهور بود، و سوم اینکه در دربار مصر بیبند و باري حاکم بود، و چهارم آنکه این زن از ایمان و تقوا
4. یوسف علیه السلام خواسته آن زن توطئهگر را با قاطعیت .«1» بهرهاي نداشت، و از این رو، به دام وسوسههاي شیطانی گرفتار شد
یعنی تنها راه نجات از چنگال وسوسههاي شیطانی پناه ،« پناه بر خدا » : رد کرد و سه جمله مهم بر زبان جاري کرد: نخست گفت
بردن به خداست؛ خدایی که در همه جا حضور دارد. دوم، از راه سپاسگزاري و حقشناسی وارد شد و اشاره کرد که همسر تو،
یعنی عزیز مصر، مرا در خانه خود پرورش داده و مقام مرا گرامی داشته است و من بر سر سفره او غذا خوردهام؛ بنابراین، چگونه به
او خیانت کنم؟! سوم، یادآور شد که اقدام به گناه و خیانت به مربی نوعی ظلم به خویشتن و دیگران است و ستمکاران رستگار
یعنی ؛« من به خدا پناه میبرم » : و نگفت « مَعاذَ اللَّه؛ پناه بر خدا » : نمیشوند، در حالی که من در پی رستگاري هستم. 5. یوسف گفت
که در این آیه آمده است، « رَبّی » در این جمله حتی خود را ندید و تمام وجودش استعاذه و پناهجویی به خدا شد. 6. در مورد واژه
در اینجا مربّی و پرورش دهنده است که گاهی در « ربّ » مفسران دو دیدگاه دارند: بیشتر آنها بر این باورند که مقصود از واژه
و در این آیه مراد از آن، ص: 63 عزیز مصر میباشد که «2» ، قرآن نیز به این معنا آمده
یوسف را در خانه خود پرورش میداد. شاهد این تفسیر عبارتی است که در آیه 21 آمده و میفرماید: عزیز مصر سفارش کرد مقام
یوسف را گرامی بدارد، و در این آیه، یوسف علیه السلام به همان مطلب اشاره دارد که عزیز پرورش دهنده من است و مقام مرا
در این آیه به معناي خداست؛ یعنی من به خدایی پناه میبرم که پروردگار « ربّ » گرامی داشت. اما برخی مفسران عقیده دارند واژه
7. از این آیه استفاده میشود که احترام به کودکان و بزرگداشت شخصیت آنان و پرورش .«1» من است و مقام مرا گرامی داشت
خوب آنها سبب حقشناسی و مانع خیانت آنان میگردد. 8. در این آیه میخوانیم یوسف و زلیخا در خانهاي قرار میگیرند که
کسی آنجا حضور نداشت و در پی آن، وسوسههاي شیطانی شدت میگیرد و شاید از این رو باشد که در احادیث اسلامی تأکید
شده، مرد و زن نامحرم در یک محل تنها نمانند و حتی اگر محل به گونهاي باشد که کسی نتواند در آنجا وارد شود، ماندن در آن
.«2» حرام است
آموزهها و پیامها
1. در هنگام وسوسهگري شیطان صفتان و در برابر توطئههاي هوسآلود، به خدا پناه ببرید که توجه به خدا عامل بازدارنده از گناه
است. 2. حق شناس باشید و به مربیان خود خیانت نکنید. 3. حق ناشناسی، گناه و خیانت، ظلم است. تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)،
وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَن » . ج 24 ، ص: 64 *** در آیه 24 به امدادهاي الهی براي نجات یوسف اشاره شده و آمده است: 24
رَّءَا بُرْهنَ رَبِّهِ کَ ذلِکَ لِنَصْ رِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَآءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِ ینَ؛ و بیقین (آن زن) آهنگ او کرد؛ و (یوسف نیز) اگر
دلیل روشن پروردگارش را ندیده بود، آهنگ وي مینمود! اینچنین (کردیم) تا بدي و زشتی را از او بر گردانیم، [چرا] که او از
صفحه 33 از 87
«. بندگان خالص شده ما بود
نکتهها و اشارهها
1. مفسران در مورد بخش اول این آیه چند تفسیر ارائه کردهاند: الف- زلیخا قصد داشت از یوسف کامجویی کند و یوسف نیز اگر
برهان و دلیل روشن پروردگار نمیبود، بر اساس مقتضاي جوانی میبایست قصد او کند؛ بنابراین یوسف چنین قصدي نکرد؛ زیرا
روح ایمان، تقوا و عصمت مانع آن شد. ب- زلیخا تصمیم گرفت در برابر شکستش از یوسف انتقام بگیرد و او را بزند، و یوسف
البته به نظر میرسد تفسیر اول .«1» نیز تصمیم گرفت از خود دفاع کند، ولی چون برهان پروردگار را دید، از این کار منصرف شد
، تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 24 . « با ظاهر آیه سازگارتر باشد و در حدیثی از امام رضا علیه السلام نیز همین تفسیر آمده است
است؛ سپس به هرگونه دلیل محکم و نیرومند که موجب روشن شدن هدف « سفید شدن » در اصل به معناي « برهان » 2. واژه ص: 65
. شود، برهان گفته شده است؛ بنابراین، برهانی که سبب عصمت یوسف و نجات او شد، یک نوع دلیل روشن الهی بوده است. 3
گوناگونی وجود دارد: الف- مقصود از علم، ایمان، تربیت انسانی و صفات برجسته است. ب- منظور از آن « برهان » درباره تفسیر
آگاهی از قانون ممنوعیت زنا است. ج- مقصود، مقام نبوت و معصوم بودن از گناه است. د- مقصود نوعی امداد الهی است که در
اثر اعمال نیک، در لحظات حساس به سراغ او آمد. ه- منظور از آن، بیداري، شرم و حیایی که در اثر عمل زلیخا در یوسف به
وجود آمد؛ یعنی هنگامی که زلیخا پارچهاي بر روي بت خویش انداخت تا صحنه خیانتآمیز را نبیند، این منظره طوفانی در دل
موارد یاد شده میتواند از .«1» یوسف پدید آورد که اگر او از بتی بیشعور شرم میکند، من چگونه از پروردگارم حیا نکنم
مصادیق برهان و دلیل روشن باشد و مانعی ندارد که همه آنها نیز مقصود باشند؛ همان گونه که واژه برهان در قرآن و احادیث به
معرفی شده است. در تفسیر « مُخلَص » 4. در این آیه، یوسف علیه السلام در زمره بندگان .«2» بسیاري از این معانی گفته شده است
یعنی فردي که خود را براي خدا خالص «1» ؛ است « مُخلِص » قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 24 ، ص: 66 قرآن کریم گاهی سخن از
به کسانی گفته میشود که به « مُخلَص » میکند، و این بیشتر در مورد افرادي است که در مراحل نخستین تکامل هستند؛ اما واژه
5. یوسف .«2» مراحل عالی اخلاص رسیدهاند و پس از مدتی مبارزه با نفس، خالص شدهاند و شیطان نیز از آنان مأیوس شده است
یعنی بندهاي خالص شده بود، خدا به او لطف کرده، بدي و فحشا را از او دور ساخت. نکته مهم « مُخلَص » علیه السلام بدلیل اینکه
اینکه از تعبیر این آیه استفاده میشود چنین لطفی از سوي خدا یک قانون و سنت الهی است و خدا به همه بندگان خالص شده
خودش لطف میکند و در لحظات حساس، کمکهاي معنوي خویش را به سوي آنان سرازیر مینماید و آنها را از لغزشها نگاه
میدارد و در حقیقت، این پاداش اخلاص آنهاست. 6. یکی از شگفتیهاي سوره یوسف و به ویژه این آیه، متانت و عفت بیان آن
است. در این آیات، در حالی که عشقی سوزان را به تصویر میکشند، از هیچ تعبیر رکیک و زننده و به دور از عفت بیان استفاده
نشده است و حال آن که این سخنان از زبان پیامبري درس ناخوانده بیان گردیده که در محیط او سخنان مبتذل رواجی فراوان داشته
است، و حتی برخی مفسران برآنند که این مطلب یکی از نشانههاي اعجاز (بیانی) قرآن است که دقت در بیان ماجراي خلوتگاه را با
7. این آیات صحنههاي سخت مبارزه و جهاد با نفس را به تصویر میکشد تفسیر قرآن مهر .«3» متانت و عفت به هم آمیخته است
(ویژه جوانان)، ج 24 ، ص: 67 و شاید به جهت همین سختی و حساسیت آن باشد که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله آن را جهاد
اکبر خوانده است. آري یوسف از این صحنهها پیروز و روسفید بیرون آمد؛ زیرا: اولًا: خود را به خدا سپرد؛ ثانیاً: حق شناس بود؛ و
ثالثاً: با اخلاص بود.
آموزهها و پیامها
صفحه 34 از 87
1. اگر امداد الهی نباشد، پاي هر کس میلغزد. 2. بنده خالص خدا باشید تا خدا شما را از لغزشها حفظ کند. *** در آیه 25 به
وَاسْتَبَقَا الْبَابَ وَقَدَّتْ قَمِیصَهُ مِن دُبُرٍ وَأَلْفَیَا سَیِّدَهَا لَدَي » . فرار یوسف و حیله زلیخا براي نجات از رسوایی اشاره شده و آمده است: 25
الْبَابِ قَالَتْ مَا جَزَآءُ مَنْ أَرَادَ بِأَهْلِکَ سُوءاً إِلَّآ أَن یُسْجَنَ أَوْ عَذَابٌ أَلِیمٌ؛ و [هر دو] به سوي در، [بر یکدیگر] پیشی گرفتند؛ و (آن
کیفر کسی که نسبت به » : زن) پیراهن او را از پشت چاك زد؛ و در آستانه در، آقاي آن [زن را بطور ناگهانی یافتند؛ [زن گفت
«؟ خانواده تو قصد بدي کرده چیست؟ جز زندانی شدن یا عذابی دردناك است
نکتهها و اشارهها
از این تعبیر استفاده میشود که یوسف و زلیخا هر دو به .«1» به معناي سبقت گرفتن دو یا چند نفر از یکدیگر است « استِباق » 1. واژه
سوي در میدویدند، آن گونه که گویی یک مسابقه دو میدانی در بین بوده است؛ یوسف میدوید که فرار کند و زلیخا میدوید
که مانع او شود. یوسف خود را به در رسانید و آن را گشود که ناگهان شوهر آن زن عزیز مصر- را در آستانه در یافتند. تفسیر
2. زلیخا تلاش کرد از فرار یوسف جلوگیري کند و از این رو پیراهن او را از پشت سر قرآن مهر (ویژه جوانان)، ج 24 ، ص: 68
بیان کرده است، یعنی پارگی « قَدَّتْ » گرفت و به عقب کشید و به همین سبب پیراهن او پاره شد. خداي متعال این مطلب را با واژه
پیراهن از طول و از بالا به پایین بود و این نشان میداد یوسف در حال فرار بوده و شخص دیگري به او حمله کرده است. 3. واژه
4. در این آیه .«1» خطاب میکردند « سیّد » است و عرف و عادت مردم مصر آن بوده که زنها شوهر خود را « آقا » به معناي « سَیّد »
اشاره شده که زلیخا خود را نباخت و فوري باقیافهاي حق به جانب به نیرنگ روي آورد و اشاره کرد که یوسف قصد بدي نسبت به
من داشته است. او میخواست براي حضور خود با یوسف در خلوتگاه عذري بتراشد و از رسوایی فرار کند و یوسف مظلوم و
«؟ اگر کسی به خانواده و همسر تو قصد بدي کند، سزاي او چیست » : پاك را گرفتار سازد. 5. نکته جالب آن است که زلیخا گفت
خواست که غیرت عزیز مصر را تحریک کند تا یوسف را مجازات نماید، و این در حالی بود که « اهلَک » و با به کار بردن تعبیر
لحظاتی قبل فراموش کرده بود، همسر او است. 6. نکته جالب دیگر آن است که زلیخا نگفت یوسف نسبت به من قصد بدي داشته
است، بلکه این امر را مسلم گرفت و از میزان کیفر او سخن گفت که آیا زندان یا عذابی دردناك همچون شکنجه و اعدام. 7. از
این آیه استفاده میشود که برخورد شدید با تجاوز ناموسی، در تاریخ بشر سابقهاي طولانی دارد، به گونهاي که این چنین افراد را
زندان میکردند و یا به کیفر سختی میرساندند. ص: 69 در اسلام نیز کیفر عمل منافی عفت
که اگر مرد و زنی نامحرم در یک مکان باشند، به «1» با زن شوهردار، با شرایطی، اعدام است. 8. در ذیل آیات پیشین گذشت
گونهاي که شخص سومی نتواند به آنجا وارد شود، ماندن در آنجا حرام است؛ زیرا شیطان آن دو را وسوسه خواهد کرد؛ در
اینجا نیز میبینیم یوسف علیه السلام از این صحنه خطرناك فرار میکند تا به گناه نیفتد.
آموزهها و پیامها
1. از محل گناه فرار کنید. 2. فریب مظلوم نمایی و شکایت هر کسی را نخورید، شاید شاکی خود مجرم باشد. 3. عشقهاي
هوسآلود زمینهساز حیلهگري، انتقام و مجازات بیگناهان است. *** در آیات 26 و 27 این سوره به دفاع یوسف از خود و شاهد
قَالَ هِیَ روَدَتْنِی عَن نَفْسَی وَشَهِدَ شَاهِدٌ مِّنْ أَهْلِهَآ إِن کَانَ قَمِیصُهُ قُدَّ مِن قُبُلٍ فَصَدَقَتْ وَهُوَ مِنَ » . حقانیّت او اشاره شده است: 26 و 27
«! او نسبت به من از وجودم تمنّاي کامجویی کرد » : الْکذِبِینَ* وَإِن کَانَ قَمِیصُهُ قُدَّ مِن دُبُرٍ فَکَذَبَتْ وَهُوَ مِنَ الصدِقِینَ؛ (یوسف) گفت
اگر پیراهن او از پیش چاك خورده، پس (آن زن) راست میگوید، و او از » : و شاهدي از خانواده آن (زن) گواهی داد که
تفسیر قرآن «. دروغگویان است؛* و اگر پیراهنش از پشت چاك خورده، پس (آن زن) دروغ میگوید، و او از راستگویان است
صفحه 35 از 87
مهر (ویژه جوانان)، ج 24 ، ص: 70
نکتهها و اشارهها
1. یوسف علیه السلام فردي عفیف و حقشناس بود و از این رو، در رویارویی با عزیز مصر ابتدا سخن نگفت و زلیخا را رسوا نکرد،
ولی در برابر تهمت زلیخا سکوت را جایز ندانست و پرده از کار او برداشت، و این در حقیقت دفاع از خود بود. 2. صحنه دویدن و
رویارویی یوسف و زلیخا با عزیز مصر و پاره بودن پیراهن یوسف علیه السلام، آنقدر مبهم بود که با توجه به جوان بودن یوسف
از این رو، کار به دادگاه «1» ؛ کمتر کسی سخن او را باور میکرد که زنی با شخصیت، گناهکار و جوانی نوخاسته، بیگناه باشد
خانوادگی کشید و داوري از خانواده زن آوردند تا داوري کند. 3. داور خانوادگی، با انصاف و با استفاده از قراین سخن گفت؛
زیرا کسی شاهد ماجرا نبود تا به حقیقت مطلب گواهی دهد. این داور به پیراهن پاره یوسف توجه کرد و گفت: اگر پیراهن از جلو
پاره شده باشد، او حمله برده و زلیخا دفاع کرده است، و اگر پیراهن از پشت پاره شده باشد، زلیخا حمله کرده و حق با یوسف
در این آیه، فردي حکیم و باهوش بوده « شاهد » است؛ نتیجه این داوري حقانیّت و پاکی یوسف را به اثبات رسانید. 4. مقصود از
.«2» است که از خانواده زلیخا انتخاب شد. به باور برخی مفسران، او از مشاوران عزیز مصر و در آن ساعت همراه او بوده است
5. اینکه داور را از خانواده زن انتخاب کردند، دو نکته داشته است: نخست آنکه ص: 71
داور خانوادگی اسرار را حفظ و از آبروریزي اجتماعی جلوگیري کند. دوم آنکه اگر زن محکوم شد، خانواده او به راحتی مطلب
را بپذیرند و شوهر یا داور به دشمنی، جانبداري و توطئه متهم نشود و این روشی عاقلانه براي رسیدگی به دعواهاي خانوادگی
است. 6. پیراهن یوسف، در تاریخ، پیراهن حادثهسازي بوده است؛ یک بار پیراهن خونین یوسف برادرانش را در برابر پدر رسوا
آري، گاهی خدا به وسیله چیزي .«2» بار دیگر او را از توطئه زلیخا نجات داد؛ و بار سوم سبب بینایی پدرش یعقوب شد «1» ؛ کرد
کم ارزش صحنههاي تاریخ را دگرگون و توطئهها را خنثی میکند تا نشان دهد او بر هر چیزي تواناست.
آموزهها و پیامها
1. متّهم میتواند از خود دفاع کند، اگر چه سخن او پرده از اسرار دیگران بردارد. 2. در داوري، به قراین با دقت ویژهاي بنگرید تا
در شناسایی مجرم موفقتر باشید. 3. داور میتواند بر اساس آثار جرم حکم کند. 4. در اختلافهاي درون خانه از داور خانوادگی
فَلَمَّا » . استفاده کنید. *** ص: 72 در آیه 28 به رسوایی زلیخا اشاره شده و آمده است: 28
رَءَا قَمِیصَهُ قُدَّ مِن دُبُرٍ قَالَ إِنَّهُ مِن کَیْدِکُنَّ إِنَّ کَیْدَکُنَّ عَظِیمٌ؛ و هنگامی که (قاضی یا عزیز مصر) دید پیراهنِ او [: یوسف از پشت
«! در حقیقت این از نیرنگ شما [زنان است؛ واقعاً نیرنگ شما [زنان ، بزرگ است » : چاك خورده گفت
نکتهها و اشارهها
1. در آیه قبل بیان شد که داور خانوادگی گفت: اگر پیراهن یوسف از پشت پاره شده باشد، حق با یوسف و زلیخا دروغگو است،
و اینک در این آیه اشاره میکند که شواهد را بررسی کردند و متوجه شدند پیراهن یوسف از پشت سر پاره شده است؛ «1»
بنابراین، او در حال فرار بوده؛ از این رو حق را به یوسف دادند. 2. در این آیه دو احتمال وجود دارد: نخست اینکه عزیز مصر
شواهد را بررسی کرد و نتیجه گرفت که حق با یوسف است و دوم اینکه داور خانودگی این بررسی را انجام داد و به دو طرف
نقشههاي برخی زنان هوسران و منحرف همچون زلیخاست که پس از رسوایی در برابر « کَیدَکُنَّ » 3. مقصود از «2» . توصیههایی کرد
ص: .«3» عزیز مصر، با مهارت خاصی خواستار مجازات یوسف شد و خود را پاك جلوه داد
صفحه 36 از 87
73
آموزهها و پیامها
1. نیرنگ زنان (ناپاك) را بشناسید و مراقب باشید که نیرنگ آنها بزرگ و خطرناك است. 2. سرانجام، حقانیّت افراد پاکدل
آشکار میشود و مجرمان رسوا میگردند. 3. داور هنگامی که حق را دریافت، اعلام کند. *** در آیه 29 سفارشهاي عزیز مصر
یُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هذَا وَاسْتَغْفِرِي لِذَنبِکِ إِنَّکِ کُنتِ مِنَ الْخَاطِئِینَ؛ [اي » . یا قاضی پرونده به یوسف و زلیخا انعکاس یافته است: 29
«. یوسف، از این (موضوع،) صرف نظر کن؛ و (اي زن تو نیز) براي پیامد (گناه) خود آمرزش طلب؛ [چرا] که تو از خطاکاران بودي
نکتهها و اشارهها ممکن است گوینده مطالب این آیه عزیز مصر باشد که براي جلوگیري از آبروریزي بیشتر به یوسف سفارش
میکند از مطلب صرف نظر نماید و به همسرش نیز تذکر داد که توبه کند. همچنین امکان دارد گوینده این سخنان قاضی
خانوادگی باشد که به پرونده اختلاف یوسف و زلیخا رسیدگی میکرد و حکم نهایی را در مورد خطاکار بودن زلیخا صادر کرد،
ص: 74 .«1» تلاش کرد کار پرونده را با آبرومندي و سفارشات اخلاقی تمام کند
آموزهها و پیامها
1. تلاش کنید، اختلافهاي خانوادگی فاش نشود، تا سبب شیوع فحشا نگردد. 2. داوران ضمن بیان قاطعانه حکم، خطاکاران را به
استغفار تشویق کنند. 3. خطاکاران استغفار کنند و پیروزمندان میدان داوري، از دیگران درگذرند. *** در آیه 30 به افشاگري
وَقَالَ نِسْوَةٌ فِی الْمَدِینَۀِ امْرَأَتُ الْعَزِیزِ تُروِدُ فَتهَا عَن نَّفْسِهِ قَدْ شَ غَفَهَا حُبّاً إِنَّا » . زنان مصر در مورد زلیخا اشاره شده و آمده است: 30
زن عزیز (مصر) از غلام جوانش تمنّاي کامجویی از وجودش کرده، و محبت (یوسف) » : لَنَرَیهَا فِی ضَللٍ مُّبِینٍ؛ و زنان در شهر گفتند
«. در دلش جاي گرفت! قطعاً ما او را در گمراهی آشکاري میبینیم
نکتهها و اشارهها
در اصل به معناي گره بالاي قلب یا پوسته نازك قلب است. و در اینجا به عشق شدید زلیخا نسبت به یوسف که به « شَ غَف » 1. واژه
2. از آیه قبل استفاده میشد که عزیر مصر یا قاضی پرونده اصرار داشتند که مسئله «1» . درون قلب او نفوذ کرده بود، اشاره دارد
زلیخا تمام شده تلقی شود و مخفی بماند؛ اما از این آیه استفاده میشود که این راز خانوادگی مخفی نماند و به بیرون از کاخ راه
یافت. 3. گویندگان این سخنان درباره عشق زلیخا، زنان اشراف مصر بودند که خود فتنه و نیرنگ را دنبال میکردند؛ زیرا در آیات
بعد میخوانیم که نیرنگ کرده و مهمان دربار شدند و زلیخا از آنان پذیرایی کرد. ص: 75
4. از این آیه روشن میشود که خبر عشق زلیخا به درون دستگاه حکومتی و سرا پرده درباریان راه یافته بود و رفته رفته به سطح
شهر کشیده شد؛ البته اینگونه افشاگريها، در قصرهاي پر فساد پادشاهان مطلبی عادي است.
آموزهها و پیامها
1. گناه و خیانت نکنید که در این دنیا نیز رسوا میشوید و انگشت نماي خاص و عام میگردید. 2. روابط نامشروع نوعی گمراهی
و مستحقّ سرزنش است. 3. زنان نقش موثري در افشاگري دارند؛ بنابراین، مراقب باشید. *** در آیه 31 به صحنهسازي زلیخا و
فَلَمَّا سَمِعَتْ بِمَکْرِهِنَّ أَرْسَلَتْ إِلَیْهِنَّ وَأَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّکَئاً » . غافلگیر شدن زنان مصر درباره زیبائی یوسف اشاره شده و آمده است: 31
وَءَاتَتْ کُلَّ وحِ دَةٍ مِّنْهُنَّ سِکِّیناً وَقَالَتِ اخْرُجْ عَلَیْهِنَّ فَلَمَّا رَأَیْنَهُ أَکْبَرْنَهُ وَقَطَّعْنَ أَیْدِیَهُنَّ وَقُلْنَ حشَ لِلَّهِ مَا هذَا بَشَراً إِنْ هذَآ إِلَّا مَلَکٌ
صفحه 37 از 87
کَرِیمٌ؛ و هنگامی که (زلیخا) فریبکاري آن (زن) ان را شنید، به سراغشان فرستاد، و براي آنان بالش (و میوه) فراهم ساخت؛ و به هر
و هنگامی که (زنان) او را دیدند، وي را بزرگ شمردند، و (چنان «. بر آنان در آي » : یک از آنان کاردي داد، و (به یوسف) گفت
«! منزه است خدا! این بشر نیست؛ این جز فرشتهاي ارجمند نیست » : از زیبایی او متحیّر شدند که) دستانشان را بریدند؛ و گفتند
نکتهها و اشارهها
1. به باور برخی مفسران، زنان مصري که به افشاگري و شایعه پراکنی علیه زلیخا دست میزدند، قصد تحریک او را داشتند، تا به
بهانه اثبات ص: 76 بیگناهی زلیخا، به کاخ او بروند و یوسف را ببینند و با او دوست شوند
به معناي چیزي است که بر آن تکیه میکنند؛ « مُتَّکأً » که در این آیه آمده، سازگار است. 2. واژه « مَکرِهنّ » و این مطلب با تعبیر «1»
یا تُرَنج) ) «3» « اترُج » البته برخی این واژه را به معناي .«2» مانند بالش، تخت و صندلی که در قصرهاي آن زمان نیز معمول بوده است
در هر صورت، این تعبیر نشان میدهد زلیخا براي زنان مجلس پذیرایی فراهم «5» -«4» ؛ گرفتهاند که از خانواده مرکبات است
است؛ یعنی « خارج شو » که در این آیه آمده، به معناي « اخرُج » و در آنجا میوهاي آورد که به کارد نیاز داشت. 3. تعبیر «6» ساخت
زلیخا به غلامش یوسف گفت: خارج شو، و نگفت داخل شو. این تعبیر نشان میدهد که یوسف را در اطاقهاي درونی کاخ
به « تحاشی » به معناي طرف و ناحیه و « حاشا » سرگرم ساخته بود. تا از در ورودي وارد نشود. و ورودش غیر منتظره باشد. 4. واژه
و اشاره میکند که یوسف نیز بندهاي پاك و منزّه است. 5. از این آیه «. خدا منزّه است » معناي کنارهگیري است و این تعبیر یعنی
استفاده میشود زنان مصر چون جمال بیمثال یوسف را دیدند، متحیّر شده و به نوعی خود فراموشی یا از خود بیگانگی دچار
تعبیر شده است. ص: « قطع دست » گردیدند و دستهاي خود را کاملًا بریدند؛ زیرا در آیه به
6. از این آیه استفاده میشود که مردم مصر در عصر یوسف، به فرشتگان الهی عقیده داشتند و زیبایی یوسف را به زیبایی فرشته 77
تشبیه کردند. 7. از این آیه استفاده میشود که زلیخا زن سیاستمداري بوده است، آن گونه که توانست رقباي خود را غافلگیر کرده
و حیله آنان را از میان بردارد. 8. یکی از زیباییهاي شیوه داستانگویی قرآن در این است که از زیبایی یوسف به طور مستقیم هیچ
سخنی نمیگوید، ولی صحنه را به گونهاي گزارش میکند که زیبایی یوسف در ذهنها نقش میبندد.
آموزهها و پیامها
1. اگر زمان امتحان فرا رسد، نیرنگ بازان رسوا میشوند. 2. یوسف علیه السلام با آن همه زیبایی پاك ماند و این درسی است
براي همگان تا به او اقتدا کنند. 3. مدعیان سرزنشگر را با امتحان رسوا کنید. *** در آیه 32 به عذرتراشی و بیپروایی زلیخا اشاره
قَالَتْ فَذلِکُنَّ الَّذِي لُمْتُنَّنِی فِیهِ وَلَقَدْ روَدتُّهُ عَن نَّفْسِهِ فَاسْتَعْصَمَ وَلَئِن لَّمْ یَفْعَلْ مَآ ءَامُرُهُ لَیُسْجَنَنَّ وَلَیَکُوناً مِنَ » . شده و آمده است: 32
و این کسی است که مرا در مورد او سرزنش میکردید؛ و در واقع از او تمنّاي کامجویی وجودش را » : الصغِرِینَ؛ (زلیخا) گفت
کردم؛ و [لی خود را حفظ کرد، و اگر آنچه را فرمانش میدهم انجام ندهد، قطعاً زندانی خواهد شد؛ و مسلّماً از کوچک شدگان
«. خواهد بود
نکتهها و اشارهها
1. هنگامی که مجلس بزم زنان مصر، به مجلس بریدن دستها و حیرت در زیبایی یوسف تبدیل شد، زلیخا فرصت را غنیمت شمرد
و اشاره کرد که ص: 78 شما در یک صحنه یوسف را دیدید و اینگونه شیدا شدید، پس من
که هر روز او را میبینم، حق دارم عاشق او شوم و مستحق سرزنش نیستم. این سخنان زلیخا در حقیقت نوعی عذرتراشی و توجیه
صفحه 38 از 87
خلافکاري خود بود. 2. از این آیه استفاده میشود که صحنه میهمانی زنان مصر سرآغاز بیپروایی آنان بود، به گونهاي که زلیخا
بیباکانه و بدون حیا به تمنّاي هوسآلود خود از یوسف اشاره کرد. این نکته روشن میکند که آن مجلس از حالت عادي خارج
شده و برخی زنان شیداي یوسف از زلیخا حمایت کردند و همانگونه که در برخی احادیث اشاره شده، برخی زنان نیز خواستار
و در اینجا بود که زلیخا اسرار خود را فاش کرده، حتی یوسف را به زندان تهدید کرد. 3. این آیه «2» -«1» ارتباط با یوسف شدند
. شاهدي بزرگ بر عصمت و پاکی یوسف پیامبر صلی الله علیه و آله است که حتی دشمن او نیز به پاکدامنی او گواهی میدهد. 4
مقایسه این آیه با آیه 25 همین سوره نکتهاي جامعه شناختی و روانشناختی را به ما میآموزد. در آیه 25 آمده بود که زلیخا درها
را بست تا کسی متوجه گناه او نشود و حتی گناه خود را به گردن یوسف میانداخت، و در حقیقت هنوز بیپروا نشده بود و
رسوایی خود را نمیپذیرفت؛ ولی پس از شایعه پراکنی و افشاگري زنان مصر و هنگامی که در آن مجلس همراهان و رقیبانی براي
گناه خود پیدا کرد، بیپروا شد، آنگونه که به گناه خود اعتراف و حتی تلاش کرد با تهدید یوسف را به گناه وادارد. تفسیر قرآن
مهر (ویژه جوانان)، ج 24 ، ص: 79 آري، پردهدري و افشاگري در مورد گناهان دیگران از نظر روانی سبب بیپروایی افراد و از نظر
اجتماعی سبب گسترش گناه و از بین رفتن زشتی آن در جامعه میشود.
آموزهها و پیامها
1. فرآیند بزم خطاکاران، پرده دري و شیوع گناه است. 2. دیگران را بر کاري که خود مایل به آن هستید، سرزنش نکنید. 3. عشق
گناه آلود انسان را به رسوایی میکشد. 4. عاشق شکست خورده به تهدید و تحقیر روي میآود. 5. اعمال زشت دیگران را فاش
قَالَ » . نسازید که بر پردهدري آنها میافزاید. *** درآیه 33 به مقاومت همراه باپاکی ومناجات یوسف اشاره شده و آمده است: 33
پروردگارا! » : رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی إِلَیْهِ وَإِلَّا تَصْ رِفْ عَنِّی کَیْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیْهِنَّ وَأَکُن مِّنَ الْجهِلِینَ؛ (یوسف) گفت
زندان نزد من محبوبتر است از آنچه (زنان) مرا به سوي آن میخوانند؛ و اگر نیرنگ آن (زن) ان را از من باز نگردانی، به سوي
«. آنان متمایل میشوم و از نادانان خواهم بود
نکتهها و اشارهها
استفاده میشود که پس از ماجراي مجلس زنان دربار مصر، بسیاري از آنها براي یوسف نقشه « کَیدَهُنّ » و « یَدعُوننی » 1. از تعبیر
2. در آیه پیش گذشت که زلیخا یوسف را در معرض تماشاي زنان «1» . کشیدند، ولی یوسف در برابر همه آنها مقاومت نمود
ص: 80 هوسباز دربار قرار داد، به گونهاي که همگی به یوسف فشار آورند، ولی در این
آیه اشاره شده که چگونه یوسف با شجاعت تصمیم خود را گرفت و در برابر هوسهاي آلوده آنان ایستادگی کرد و زندان را بر
خواستهشان ترجیح داد. 3. رفتار یوسف علیه السلام به ما میآموزد که در لحظات بحرانی راهی جز پناه بردن به خدا نیست و همین
وابستگی مطلق به خداست که زمینه استقامت و استفاده از الطاف خاص و پنهان پروردگار را فراهم میسازد. 4. یوسف میدانست
که زندان نوعی گرفتاري جسم است، ولی براي آزادي اراده و روح خود اهمیت بیشتري قائل بود؛ از این رو، حاضر نشد که بیرون
از زندان بماند و اسیر شهوت هوسهاي آلوده شود، بلکه به زندان رفت و از آلودگیها آزاد گردید. 5. از این آیه استفاده میشود
که هر آزاد بودنی ارزش نیست و هر زندان رفتنی عیب نیست.
آموزهها و پیامها
1. براي مؤمنان واقعی زندان بهتر از آلوده شدن به گناه است. 2. اگر لطف خدا نباشد، انسان در برابر نیرنگهاي زنان آلوده گرفتار
صفحه 39 از 87
میشود. 3. راه نجات از آلودگی جنسی، پناه بردن به خدا و استمداد از او است. 4. انحراف و گناه نوعی بیخردي و نادانی است.
فَاسْتَجَابَ لَهُ رَبُّهُ فَ َ ص رَفَ عَنْهُ کَیْدَهُنَّ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ » . *** در آیه 34 به پذیرفته شدن دعاي یوسف اشاره شده و آمده است: 34
«. الْعَلِیمُ؛ و پروردگارش (دعاي) او را پذیرفت؛ و نیرنگ آن (زن) ان را از او بگردانید؛ [چرا] که در حقیقت تنها او شنوا [و] داناست
ص: 81
نکتهها و اشارهها
در این آیه استفاده میشود که دعاي یوسف بیدرنگ پذیرفته شد و نیرنگ زنان از او دفع گردید. 2. این آیه اشاره « فاء » 1. از واژه
دارد که خدا نیایشهاي بندگان را میشنود و از درون آنان آگاه است و مشکلات آنان را میداند.
آموزهها و پیامها
1. خدا دعاي پناه جویان و امداد خواهان را میپذیرد و آنان را در لحظات بحرانی مقابله با گناه، امداد میرساند و نجات میدهد.
2. راه نجات از نیرنگ زنان گنهکار، پناه بردن به خداست. *** در آیه 35 به زندانی شدن یوسف به جهت پاکدامنیاش، اشاره
ثُمَّ بَدَا لَهُم مِّن بَعْدِ مَا رَأَوُاْ الْآیتِ لَیَسْجُنُنَّهُ حَتَّی حِینٍ؛ آنگاه، پس از اینکه نشانههاي (پاکی یوسف) را » . شده و آمده است: 35
«. دیدند، به نظرشان آمد، که قطعاً او را تا مدّتی زندانی کنند
نکتهها و اشارهها
ولی با رسوائی او در دادگاه خانوادگی، ،«1» 1. در آیات پیشین دیدیم که زلیخا نخست پیشنهاد زندانی کردن یوسف را مطرح کرد
عزیز مصر یوسف را زندانی نکرد. زلیخا بار دیگر در مجلس زنان مصر، یوسف را تهدید کرد که اگر خواستههاي شهوانی او را بر
زندانی براي من بهتر از آلودگی به گناه » : و آنگاه بود که یوسف در مناجات خود عرض کرد «2» آورده نسازد، زندانی خواهد شد
. و این دعاي او مستجاب شد و از آلودگی نجات یافت ولی به زندان افتاد. 2 «. ص: 82 است
به معناي پیدا شدن رأي جدید است؛ یعنی قبلًا تصمیم زندانی کردن یوسف را نداشتند، ولی این عقیده بعداً براي عزیز « بَدا » واژه
مصر و مشاورانش پیدا شد؛ زیرا همگان خبرجلسه عجیب زنان دربار و پاکدامنی یوسف را شنیده بودند که رسوایی زلیخا را در پی
داشت و این مطلب براي درباریان بسیار ناگوار بود و تنها چارهاي که براي این کار یافتند، زندانی کردن یوسف بود، تا در بین مردم
3. یوسف به سبب پاکی و بیگناهی به زندان افتاد، ولی آنان جسم «1» . اینگونه وانمود شود که مجرم اصلی یوسف بوده است
یوسف را زندانی کردند، امّا روح و اراده او آزاد و پاك باقی ماند. 4. از این آیه استفاده میشود که یوسف را در دربار مصر به
زندان محکوم کردند، و این کار با مشورت یا دادگاهی تشریفاتی و پنهانی همراه بود؛ زیرا با وجود دلایل و نشانههاي روشن به نفع
یوسف، باز محکوم شد و به صورت موقت روانه زندان گردید. 5. از اینکه یوسف را به صورت بازداشت موقت زندانی کردند،
استفاده میشود که آنان میخواستند سر و صدا و شایعات و رسوایی زلیخا کمتر جلوه کند و یوسف و قضایاي او به فراموشی سپرده
شود تا بعد تصمیم نهایی درباره یوسف گرفته شود.
آموزهها و پیامها
1. کاخنشینان هوس باز، بیگناهان را به جرم پاکی به زندان افکندند تا از رسوایی خود بکاهند، ولی در طول تاریخ همواره رسوا
شدهاند. 2. هر گاه نشانههاي بیگناهی کسی ظاهر شد، او را مجازات نکنید. *** ص: 83
صفحه 40 از 87
وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَیَانِ قَالَ أَحَدُهُمَآ » . در آیه 36 به دو نفر زندانی همراه یوسف و رؤیاي عجیب آنان اشاره شده و آمده است: 36
إِنِّی أَرَینِی أَعْصِ رُ خَمْراً وَقَالَ الْآخَرُ إِنِّی أَرَینِی أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِی خُبْزاً تَأْکُلُ الطَّیْرُ مِنْهُ نَبِّئْنَا بِتَأْوِیلِهِ إِنَّا نَرَیکَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ؛ و دو غلام
براستی من در خواب، خودم را میبینم که (انگور براي) » : جوان، همراه او داخل زندان شدند؛ یکی از آن دو (به یوسف) گفت
براستی من در خواب خودم را میبینم که بر سرم نانی حمل میکنم، که پرندگان از آن » : و دیگري گفت «. شراب میفشارم
«. میخورند! ما را از تعبیر آن (خوابها) آگاه ساز، [چرا] که ما تو را از نیکوکاران میبینیم
نکتهها و اشارهها
1. مفسران نوشتهاند که این دو جوان زندانی، دو مأمور دربار بودهاند؛ یکی آبدار و دیگري آشپز، و به سبب بدگویی دشمنان و
2. این دو جوان زندانی از سیماي ملکوتی یوسف یا از «1» . وارد شدن تهمت مسموم کردن پادشاه به آنها، روانه زندان شده بودند
از این رو، به او «2» ؛ اخلاق نیک و مشکل گشاي او و یا از سخنان او متوجه شدند درباره تعبیر خواب آگاهیهاي وسیعی دارد
بوده و به جاي « جوان » فَتی براي معرفی آن دو نفر زندانی به کار رفته است. این واژه به معناي » رجوع کردند. 3. در این آیه، واژه
به کار رفته است که نوعی احترام به آن دو زندانی است و این، رعایت ادب را به همگان میآموزد. تفسیر قرآن « برده » و « عبد » واژه
4. یکی از آن دو جوان زندانی در خواب دیده بود انگور را براي شرابسازي میفشارد، یا مهر (ویژه جوانان)، ج 24 ، ص: 84
انگوري را که تخمیر شده، براي صاف و خارج کردن شراب آن میفشرد، و یا انگور را میفشرد تا آب انگور براي شاه تهیه کند،
انّی » گفته شده است. 5. تعبیر « خَمْر » در حالی که هنوز شراب نشده بود؛ ولی از آنجا که میتوانسته به شراب تبدیل شود، به آن
به کار رفته است. این تعبیر شاید به جهت حکایت حال « من در خواب دیدم » به جاي جمله ،« من در خواب میبینم » به معناي « ارانی
در اینجا به معناي تعبیر خواب به کار رفته است؛ « تأویل » و یا اینکه آن جوان زندانی بارها این خواب را دیده است. 6. واژه « باشد
همانگونه که در آیه ششم این سوره به کار رفته بود.
آموزهها و پیامها
1. رؤیا را ساده نپندارید، که برخی رؤیاها اسراري را بیان میکند. 2. براي تعبیر خواب به سراغ نیکوکاران بروید. 3. احترام زندانیان
قَالَ لَایَأْتِیکُمَا طَعَامٌ » . را حفظ کنید. *** در آیه 37 به تعبیر کردن یوسف و کار فرهنگی او در زندان اشاره شده و آمده است: 37
تُرْزَقَانِهِ إِلَّا نَبَّأْتُکُمَ ا بِتَأْوِیلِهِ قَبْلَ أَن یَأْتِیَکُمَا ذلِکُمَا مِمَّا عَلَّمَنِی رَبِّی إِنِّی تَرَکْتُ مِلَّۀَ قَوْمٍ لَایُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَهُم بِالْآخِرَةِ هُمْ کفِرُونَ؛ (یوسف)
غذایی که بدان روزي داده شوید، براي شما نمیآورند، مگر این که، قبل از آوردن (غذا) براي شما، از تعبیر آن شما را » : گفت
باخبر ص: 85 سازم؛ این، از چیزهایی است که پروردگارم به من آموخته است؛ در واقع من
«. آیین گروهی را ترك کردم، که به خدا ایمان نمیآورند، و آنان همان منکران آخرتند
نکتهها و اشارهها
1. در این آیه اشاره شده که یوسف پیش از هر چیز از آن دو جوان زندانی استقبال کرد و به آنان اطمینان داد که قبل از رسیدن
. سپس از این تأخیر و فرصت ایجاد شده براي ارشاد آن دو جوان استفاده کرد. 2 «1» ؛ وقت غذا، تعبیر خوابشان را بیان خواهد کرد
از این آیه استفاده میشود که پیامبران الهی، از هر فرصتی براي ارشاد و هدایت مردم استفاده میکردند، و حتی از مراجعه دو
زندانی جوان، براي بیان مطالب مذهبی بهره میبردند. 3. یوسف علیه السلام اشاره کرده که من هیچ از خود ندارم و حتی دانش
تعبیر خواب من از خداست و آن هم به دلیل ایمان به خدا و رستاخیز و ترك کفرپیشهگان به من داده شده است. 4. مقصود یوسف
صفحه 41 از 87
«2» . از گروهی که به خدا ایمان نداشتند و آخرت را انکار میکردند، یا مردم بتپرست مصر و یا بتپرستان کنعان بوده است
ص: 86
آموزهها و پیامها
«1» . 1. مبلغان مذهبی، در زندان هم، از تلاش فرهنگی فروگذار نکنند. 2. هر کس ظلمتهاي کفر را رها سازد، به نور علم میرسد
3. دانش تعبیر خواب، هدیهاي الهی است. *** در آیه 38 به معرفی یوسف و زمینهسازي تبلیغات دینی او در زندان اشاره شده و
وَاتَّبَعْتُ مِلَّۀَ ءَابَآءِي إِبْرهِیمَ وَإِسْحقَ وَیَعْقُوبَ مَا کَ انَ لَنَآ أَن نُشْرِكَ بِاللَّهِ مِنشَیْءٍ ذلِکَ مِن فَضْلِ اللَّهِ عَلَیْنَا وَعَلَی » . آمده است: 38
النَّاسِ وَلکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَایَشْکُرُونَ؛ و از آیین پدرانم ابراهیم و اسحاق و یعقوب پیروي کردم. براي ما شایسته نبود، که هیچ چیزي
«. را شریک خدا قرار دهیم؛ این از بخشش خدا بر ما و بر مردم است؛ و لیکن بیشتر مردم سپاسگزاري نمیکنند
نکتهها و اشارهها
1. یوسف علیه السلام محیط زندان و حضور دو جوان را فرصتی مناسب براي زمنیهسازي دعوت به توحید میدانست، از این رو، به
معرفی خود و آیین توحیدي حضرت ابراهیم علیه السلام پرداخت. 2. یوسف علیه السلام در این آیه شرك و بتپرستی را نکوهش
کرد، ولی به طور مستقیم به شرك دو جوان زندانی اشاره ننمود. 3. براساس این آیه، یوسف علیه السلام فضل و موهبت الهی را که
از جهت فطرت، خاندان ابراهیم علیه السلام و همه مردم را در بر میگیرد و آنان را به توحید رهنمون میشود، یادآور شد و حسّ
اسحاق علیه » 4. در این آیه از سپاسگزاري را در آن دو جوان زندانی تقویت کرد. ص: 87
به پدر و جد هر دو « اب» یاد شده است؛ بنابراین، استفاده میشود که در قرآن واژه « پدر » که جدّ یوسف است، با عنوان « السلام
که عمو یا جد مادري ابراهیم علیه السلام بوده است. 5. اصالت خانوادگی، از فضیلتهاي مورد توجه « آزر » گفته میشود؛ مانند
قرآن است؛ از این رو، یوسف علیه السلام پدران خود را معرفی میکند و این روشی است که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، امام
حسین علیه السلام و امام سجاد علیه السلام نیز براي معرفی خود به کار بردهاند؛ البته اصالت خانوادگی در اسلام اصل نیست بلکه
آیین » است و از تعبیر « آیین » در این آیه به معناي « ملّۀ » در کنار فضیلتهایی چون علم، تقوا، جهاد و بصیرت مطرح است. 6. واژه
استفاده میشود که پیامبران الهی از اصول مشترکی در آیین خود پیروي میکردند. « ابراهیم و اسحاق و یعقوب
آموزهها و پیامها
1. آیین توحید، موهبتی الهی براي همه انسانهاست. 2. شرك در تمام ابعادش مردود است. 3. پیامبران الهی در اصل آیین و هدف
4. بیشتر مردم در برابر موهبت الهی ناسپاسند؛ (ولی ما تلاش کنیم که جزو سپاسگزاران باشیم.) 5. موهبت توحید را .«1» همراهاند
یادآوري کنید و سپاسگزار آن باشید. 6. از فرصت زندان براي بیان معارف الهی و تاریخ پیامبران استفاده کنید. *** تفسیر قرآن
یصحِبَیِ السِّجْنِ ءَأَرْبَابٌ » . مهر (ویژه جوانان)، ج 24 ، ص: 88 در آیه 39 به استدلال یوسف براي توحید اشاره شده و آمده است: 39
«!؟ مُتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ أَمِ اللَّهُ الْوحِدُ الْقَهَّارُ؛ اي دو زندانی همراهِ من! آیا پروردگاران پراکنده بهترند، یا خداي یگانه چیره
نکتهها و اشارهها
1. یوسف زندان را به کانون تربیت تبدیل و در سخنان پیشین خود، دلهاي دو جوان زندانی را براي پذیرش حقیقت توحید آماده
کرد و در این آیه، یکی از دلایل خود را براي توحید بیان نمود. 2. برخی مفسران حکایت کردهاند که مردم مصر در آن زمان سه
صفحه 42 از 87
چیز میپرستیدند؛ گروهی فرشتگان را به عنوان صفات خدا که منشأ خیرات هستند، میپرستیدند و گروهی جنیان را به عنوان اینکه
منشأ امور شرّ هستند، میپرستیدند و گروهی برخی افراد بشر مانند فرعون را میپرستیدند، و اینها را ارباب و پروردگارهاي متفرق
یعنی خدا یکی است، ولی واحد عددي نیست که قابل دو یا سه شدن باشد، بلکه یکتایی است که « الواحد » .3 «1» . خود میدانستند
است؛ یعنی او بر هر چیزي تسلّط دارد و چیره است و چیزي بر او مسلّط نیست؛ پس او همه تفرقهها را « قهّار » دوّمی ندارد. 4. خدا
باطل میکند و اساساً غیر ذات خدا هیچ چیز وجودي مستقل ندارد و صفات او نیز عین ذات او است؛ بنابراین، تفرقهاي در عبادت او
5. این آیه دلیلی بر تعیین خدا به عنوان تنها معبود است؛ از این رو، واژه ص: «2» . نخواهد بود
این پرسش که «1» ؟ به کار رفته که معناي افعل تَفضیل دارد؛ یعنی آیا پروردگارهاي متفرق براي عبادت بهترند یا خدا « خَیر » 89
براي تعیین یکی از دو طرف (ارباب یا خدا) است، در آیه بدون پاسخ مانده و در حقیقت، پاسخ روشن آن بر عهده وجدان و عقل
. بشر قرار گرفته است و این همان روش مقایسه میباشد که در قرآن از آن زیاد استفاده شده و یک روش تربیتی نیکو است. 6
حاصل این استدلال یوسف علیه السلام بر توحید عبادي، آن است که پرستش معبود اگر براي الوهیت و وجود واجب او است، خدا
7. برخی مفسران، این .«2» واحد قهّار است و اصلًا براي او دوّمی تصور نمیشود؛ پس معبودها و پروردگارهاي متعدد بیمعناست
آیه را اشاره به پراکندگیهاي اجتماعی دانستهاند که از اثر شرك و بتهاي متفرق سرچشمه میگیرد؛ همان اموري که سبب چیره
شدن طاغوتها بر مصر شده بود و در حقیقت، یوسف علیه السلام مشرکان را دعوت میکند که زیر پرچم توحید گرد آیند تا
«3» . خودکامگان ستمگر را از جامعه خود برانند و از زندان نجات یابند
آموزهها و پیامها
1. انسانهاي صالح زندان را نیز به کانون تربیت تبدیل میکنند. 2. مبلغان دینی با مخاطبان خود، با محبت و احترام برخورد کنند تا
تفسیر قرآن *** «4» . براي ارشاد مردم استفاده کنید « پرسش و مقایسه » تبلیغات دینی آنها آثار بیشتري بر جاي گذارد. 3. از روش
را « توحید » مهر (ویژه جوانان)، ج 24 ، ص: 90 در آیه 40 نشان داده شده که یوسف زندان را به یک کانون آموزشی تبدیل کرده و
مَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِهِ إِلَّآ أَسْمَآءً سَمَّیْتُمُوهَآ أَنتُمْ وَءَابَآؤُکُم مَّآ أَنزَلَ اللَّهُ بِهَا مِن سُلْطنٍ إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُواْ إِلَّآ » . تبیین نمود: 40
إِیَّاهُ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَایَعْلَمُونَ؛ غیر از خدا (معبودي) را نمیپرستید، جز نامهایی که شما و پدرانتان آنها را
نامگذاري کردهاید، [و] خدا هیچ دلیلی براي آن [ها] فرو نفرستاده است؛ حکم جز براي خدا نیست؛ فرمان داده که جز او را
«. نپرستید. این دین استوار است؛ و لیکن بیشتر مردم نمیدانند
نکتهها و اشارهها
1. این آیه دلیل دیگري براي اثبات توحید عبادي است که میگوید: اگر عبادت معبودان براي آن است که اینها شریک خدایند و
براي شما نزد او شفاعت میکنند، بدانید که این معبودها، نامهاي بیمحتوا و بیمسمّا و ساخته پندار شماست و دلیلی براي اثبات
به معناي برهان و دلیلی است که بر عقلها تسلّط « سُلطان » 2. واژه «1» . آنها وجود ندارد؛ بنابراین، خدا تنها معبود واقعی است
و این آیه اشاره دارد که شرك و بتپرستی نه تنها دلیل عقلی ندارد (زیرا دلایل عقلی توحید را اثبات میکند) بلکه «2» مییابد
هیچ » : دلیل نقلی نیز براي اثبات شرك وجود ندارد و خدا چیزي در این مورد نازل نکرده است. 3. در این آیه آمده است که
زیرا کسی حق فرمان دادن دارد که مالک همه تصرفات و تدبیر چیزي باشد و تفسیر قرآن مهر (ویژه ؛« حکمی جز براي خدا نیست
البته «1» . جوانان)، ج 24 ، ص: 91 هیچ کس جز خدا مالک مطلق و مدبّر جهان و مردم نیست؛ پس تنها او است که فرمان میراند
هیچ حکمی جز » دستورهاي پیامبر و جانشینان معصوم او در حقیقت به حکم الهی باز میگردد و از این رو معتبر است. 4. جمله
صفحه 43 از 87
در حقیقت دلیل جملههاي بعدي و قبلی آیه است؛ زیرا اگر تنها خدا مالک حقیقی است و تنها او فرمان میدهد، « براي خدا نیست
یعنی چیزي که بر پاي خود ایستاده و « قیّم » .5 «2» . پس حجّت نیز از ناحیه او صادر میشود و عبادت هم تنها مخصوص او است
توحید در همه ابعاد آن است که پا بر جا بوده و قادر است جامعه انسانی را به « الدینُ القیّم » میتواند امور را تدبیر کند و منظور از
6. از این آیه استفاده «3» . سر منزل سعادت برساند و این دین استوار و آیین مستقیم الهی است که تزلزل و انحرافی در آن راه ندارد
میشود که بیشتر بتپرستان، جاهلاند و از حقایق دین الهی و استواري آن آگاهی ندارند.
آموزهها و پیامها
1. هیچ معبودي، غیرخدا، واقعی نیست بلکه ساخته پندارهاست. 2. عقاید باید مبتنی بر دلایل استوار باشد. 3. فرمان حقیقی (که
ناشی از مالکیت حقیقی است) تنها از آن خداست. 4. جز خدا را نپرستید و توحید عبادي خود را کامل کنید. *** تفسیر قرآن مهر
یصحِبَیِ السِّجْنِ أَمَّآ أَحَدُکُمَا » . (ویژه جوانان)، ج 24 ، ص: 92 در آیه 41 به تعبیر خواب دو جوان زندانی اشاره شده و آمده است: 41
فَیَسْقِی رَبَّهُ خَمْراً وَأَمَّا الْآخَرُ فَیُصْلَبُ فَتَأْکُلُ الطَّیْرُ مِن رَّأْسِهِ قُضِیَ الْأَمْرُ الَّذِي فِیهِ تَسْتَفْتِیَانِ؛ اي دو زندانی همراه من! امّا یکی از شما (دو
نفر، آزاد میشود؛) پس به ارباب خود شراب مینوشاند؛ و امّا دیگري پس به دار آویخته میشود؛ و پرندگان از سرِ او میخورند.
«. چیزي که درباره آن پرسیدید، (تقدیر آن) پایان یافته است
نکتهها و اشارهها
1. در آیه 36 بیان شد که به همراه یوسف دو نفر جوان نیز زندانی بودند، و آنان هر کدام رؤیایی دیدند و تعبیر خوابشان را از
یوسف خواستند. یکی از آن دو زندانی خواب دیده بود که انگور را براي شرابسازي میفشارد؛ یوسف خواب او را اینگونه تعبیر
کرد که آزاد میشود و ساقی شراب ارباب (یا شاه) میشود. 2. زندانی دیگر در خواب دید که نان بر سر خود حمل میکند و
. پرندگان از آن میخورند؛ یوسف خواب او را اینگونه تعبیر کرد که به دار آویخته میشود و پرندگان از سر او میخورند. 3
و مشخص نکرد که کدام تعبیر خواب « یکی از شما » : یوسف علیه السلام در هنگام بازگو کردن تعبیر خواب به صورت مبهم گفت
از چه کسی است. چراکه نمیخواست خبر ناگوار به دارآویخته شدن را صریحتر از این بیان کند. 4. آخرین جمله یوسف علیه
السلام که فرمود: این تعبیر خواب قطعی است، یا براي تأکید مطلب بود که بفهماند در مورد سخنانش قاطع است؛ نوعی اخبار غیبی
تفسیر قرآن «1» . به آموزش الهی است و یا در پاسخ یکی از دو زندانی بود که خواب خود را انکار میکرد تا از تعبیر آن فرار کند
5. برخی مفسران احتمال دادهاند که این آیه و تعبیر خواب آن دو نفر اشاره باشد که در مهر (ویژه جوانان)، ج 24 ، ص: 93
محیطهاي فاسد و رژیمهاي ستمگر، انسانهاي فاسد و شرابخوار آزاد میشوند، ولی کسانی که براي کمک به اجتماع قدم بر
7. در احادیث از پیامبر اکرم صلی الله علیه و .«1» میدارند تا نان مردم تأمین کنند، حق حیات ندارند و به مرگ محکوم میشوند
و بر این مطلب در خصوص مؤمنان، به ویژه در «. رؤیاهاي نیک از بشارتهاي الهی و یک هفتادم نبوّت است » : آله نقل شده است
این احادیث اشاره دارد که برخی مژدهها یا خبرهاي بد، در خواب به انسان القا میشود، هرچند .«2» آخر الزمان، تأکید شده است
را « فشردن انگور براي شرابسازي » که تعبیر این خوابها به فراست و دانش خاصی نیاز دارد. 8. اینکه یوسف علیه السلام ابتدا
تعبیر کرد، یا به جهت رعایت نوبت بود؛ زیرا ابتدا او خوابش را بیان کرده بود، و یا بدین جهت بود که خواب او از آزادي و
زندگی خبر میداد؛ از این رو، آن را بر تعبیر خواب دوم که به اعدام صاحبش تعبیر شد، مقدم داشت. 9. از این آیه استفاده میشود
که یوسف از غیب خبر داشت و با استفاده از دانش تعبیر خواب حوادث آینده را به صورت قطعی پیشگویی میکرد.
صفحه 44 از 87
آموزهها و پیامها
2. (اگر میتوانید،) خواب 1. رؤیاهاي انسانها، گاهی حامل خبرهاي غیبی است. ص: 94
دیگران را تعبیر کنید. *** در آیه 42 به تلاش یوسف براي رهایی ونقش آفرینی شیطان در حافظه افراد و طولانی شدن زندان او
وَقَالَ لِلَّذِي ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ مِنْهُمَا اذْکُرْنِی عِندَ رَبِّکَ فَأَنسهُ الشَّیْطنُ ذِکْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِی السِّجْنِ بِضْعَ سِنِینَ؛ و » . اشاره شده و آمده است: 42
و [لی شیطان یادآوري به «. مرا نزد اربابت یاد کن » : (یوسف) به آن کسی از آن دو نفر، که میدانست که او نجات مییابد، گفت
«. اربابش را، از یاد او برد، پس چند سالی در زندان درنگ کرد
نکتهها و اشارهها
البته به گفته برخی مفسران، «1» ؛ است. پس یوسف کمتر از ده سال در زندان باقی مانده است « کمتر از ده » به معناي « بِضْع » 1. واژه
در اینجا به معناي اعتقاد و « ظنّ » 2. واژه «2» . یوسف قبل از این ماجرا پنج سال در زندان بود و بعد از این نیز هفت سال باقی ماند
.3 «3» . اطمینان است و امکان دارد مقصود آیه، اعتقاد یوسف به آزادي آن جوان و یا اعتقاد آن جوان به آزادي خودش باشد
همان زندانی آزاد شده میباشد که ساقی پادشاه «. شیطان او را بهفراموشی انداخت که اربابش را یاد کند » منظور از کسی که
ولی شیطان یوسف را از یاد او برد و در نتیجه مدتی طولانی بر زندانی او افزوده شد. 4. تلاش کردن یوسف علیه السلام ،«4» گردید
براي نجات خویش و استفاده از وسایل عادي براي اثبات بیگناهیاش در نزد سران مصر، امري طبیعی و معقول است و تفسیر قرآن
مهر (ویژه جوانان)، ج 24 ، ص: 95 این بدان معنا نیست که انسان اسباب را مستقل بداند، بلکه همه این وسایل را خدا فراهم کرده
که انسان از آنها استفاده کند. 5. این سخن که یوسف علیه السلام، خدا را فراموش کرده و به طور مستقل به اسباب طبیعی روي
آورد و ترك اولایی مرتکب شد و از این رو، تأدیب و زندانی او طولانیتر شد، مخالف نص قرآن کریم است؛ زیرا قرآن یوسف را
6. از این آیه استفاده میشود که امکان دارد شیطان در «1» . خالص شده معرفی میکند و شیطان در افراد خالص شده نفوذي ندارد
حافظه انسانها تأثیر گذاشته و با وسوسه و سرگرم کردن انسان به برخی کارها، ذهن او را از مطالبی دیگر منحرف سازد و او را به
فراموشی اندازد.
آموزهها و پیامها
هر چند که مؤثر واقعی را خدا میدانستند و بر او ) «2» 1. پیامبران نیز از راههاي معمولی براي حلّ مشکلات خود استفاده میکردند
توکّل میکردند). 2. شیطان، مخالف آزادي پیامبران است و در این راه مانع تراشی میکند. 3. اگر به زندان افتادید از درون زندان
وَقَالَ الْمَلِکُ إِنِّی أَرَي » . نیز براي آزادي خود تلاش کنید. *** در آیه 43 به رؤیاي عجیب سلطان مصر اشاره شده و آمده است: 43
سَبْعَ بَقَرتٍ سِمَانٍ یَأْکُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعَ سُنبُلتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ یَابِستٍ یأَیُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِی فِی رُءْییَ إِن کُنتُمْ لِلرُّءْیَا تَعْبُرُونَ؛ تفسیر قرآن
براستی من [در خواب دیدم، هفت گاو فربه را که هفت [گاو] لاغر » : مهر (ویژه جوانان)، ج 24 ، ص: 96 و سلطان (مصر) گفت
آنها را میخورند؛ و (نیز) هفت خوشه سبز و [هفت خوشه خشکیده دیگر را (در خواب دیدم.) اي اشراف! اگر تعبیر خواب
«! مینمایید، درباره خواب من پاسخ مرا بدهید
نکتهها و اشارهها
1. در آیات پیشین بیان شد که یوسف به جرم پاکدامنی به زندان افتاد و با دو جوان زندانی آشنا شد و تلاش او براي نجات به
صفحه 45 از 87
جایی نرسید و سالها در زندان ماند و شاید به خودسازي، ارشاد و کمک به زندانیان میپرداخت. 2. این آیه و آیات بعد به خواب
پادشاه مصر اشاره میکند؛ حادثهاي که سرنوشت یوسف و مردم مصر را دگرگون میسازد. برخی نام این پادشاه را که فرعون مصر
البته به احتمال برخی مفسران، پادشاه یاد «1» . گفتهاند. عزیر مصر نیز وزیر او بود « وَلید بن رَیّان » ، در زمان یوسف علیه السلام بود
است؛ یعنی « تعبیر خواب » و « تأویل » و در اینجا به معناي « عبور » در اصل به معناي « تَعبُرُون » 3. واژه «2» . شده همان عزیز مصر است
همانگونه که عابر از محلی عبور میکند، معبّر خواب نیز از ظاهر خواب به ماورا و حقایق آن عبور میکند و از آنها خبر میدهد.
ص: 97 «3»
آموزه ها و پیام ها
1. اگر خدا بخواهد و مصلحت بداند، سرنوشت ملتی را با یک رؤیا تغییر میدهد. 2. براي تعبیر رؤیا به نزد متخصصان، یعنی معبّران
بروید. 3. خوابهاي پادشاهان غیرالهی نیز ممکن است در بردارنده خبري سرنوشتساز باشد. *** در آیه 44 به ناتوانی اشراف
اینها] ] » : قَالُواْ أَضْغثُ أَحْلمٍ وَمَا نَحْنُ بِتَأْوِیلِ اْلْأَحْلمِ بِعلِمِینَ؛ (اشراف) گفتند » . مصر از تعبیر خواب پادشاه اشاره شده و آمده است: 44
«. یک دسته خوابهاي پریشان است؛ و ما از تعبیر این (گونه) خوابها آگاه نیستیم
نکتهها و اشارهها
است؛ در نتیجه این دو واژه در کنار هم « رؤیاها » به معناي « احْلام » است و واژه « بستهاي از هیزم یا گیاه » به معناي « اضْ غاث » 1. واژه
2. اینکه اشراف دربار مصر رؤیاي سلطان را تعبیر نکردند، یا بدین جهت بود که واقعاً «1» . به معناي خوابهاي پریشان است
نمیتوانستند خوابهاي پیچیده را تعبیر کنند، و یا از این رو بود که این خواب را نشانهاي از حوادث دردناك میدانستند و
3. از این آیه استفاده میشود که اشراف دربار مصر، انسانهاي ناآگاهی «2» . نمیخواستند با گفتن آن پادشاه را آزرده خاطر کنند
بودند که میخواستند جهل خود را توجیه کنند و از این رو، رؤیاي پادشاه را ص: 98 پریشان
و پیچیده معرفی کردند، در حالی که همین رؤیا را یوسف علیه السلام به خوبی تعبیر کرد و ملت مصر را نجات داد. 4. در حدیثی
رؤیا بر سه قسم است: - قسم اول مژدهاي از خدا براي افراد مؤمن است. - قسم دوم » : از امام صادق علیه السلام حکایت شده که
5. از احادیث «1» «. خوابهاي شیطانی است که انسان را میترساند. - و قسم سوم اضغاث احلام (: خوابهاي پریشان) است
«2» . استفاده میشود که خوابهاي پریشان در اثر پر خوابی یا خیالات امور روزانه بر انسان عارض میشود
آموزه ها و پیام ها
1. نباید ناآگاهی خود را با بیارزش کردن کارهاي دیگران توجیه کنیم. 2. یک دسته از خوابهاي پریشان تعبیر ندارد. *** در
وَقَالَ الَّذِي نَجَا مِنْهُمَا وَادَّکَرَ بَعْدَ أُمَّۀٍ أَنَاْ أُنَبِّئُکُم بِتَأْوِیلِهِ » . آیه 45 به راهنمایی جوان نجات یافته از زندان اشاره شده و آمده است: 45
من تعبیر آن » : فَأَرْسِلُونِ؛ و آن کسی از آن دو (جوان زندانی) که نجات یافته بود، و بعد از مدتی (یوسف را) به خاطر آورد، گفت
«. (خواب) را به شما خبر میدهم؛ پس مرا (به سراغ یوسف زندانی) بفرستید
نکتهها و اشارهها
1. در آیات 36 تا 42 سرگذشت دو غلام جوان بیان شد که با یوسف در زندان بودند و هر دو خواب دیدند و یوسف رؤیاي آنان
را تعبیر کرد و یکی اعدام شد و دیگري نجات یافت و ساقی پادشاه شد. ص: 99 یوسف از
صفحه 46 از 87
این غلام آزاد شده خواسته بود داستانش را به پادشاه یادآوري کند تا موضوع بازداشت او بار دیگر بررسی شود، ولی غلام خواسته
یوسف را فراموش کرد، و اینک پس از آنکه پادشاه خواب دید و اشراف در تعبیر او فرو ماندند، این جوان به یاد یوسف افتاد و به
. درباریان و پادشاه خبر داد مردي روشن ضمیر و با ایمان وجود دارد که معبّري قوي است و میتواند خواب پادشاه را تعبیر کند. 2
ممکن است از این آیه استفاده شود که یوسف در زندان ممنوع الملاقات بوده و از این رو است که آن غلام اجازه خواست تا به
3. از این آیه و مطالب آیه بعد استفاده میشود که سخنان غلام وضع مجلس دربار را دگرگون کرد و به «1» . ملاقات یوسف برود
به معناي عدّهاي « امّۀ » او اجازه ملاقات یوسف داده و از او خواسته شد هر چه زودتر نزد یوسف رفته و تعبیر خواب را بپرسد. 4. واژه
است که براي کاري جمع میشوند و معمولًا در مورد انسانها به کار میرود؛ اما در اینجا مقصود سالهایی است که آن غلام
«2» . یوسف را فراموش کرده بود
آموزهها و پیامها
1. نیکیها در دراز مدت اثر میکند و سبب نجات انسان میشود. 2. کارشناسان منزوي را به جامعه معرفی کنید تا مردم از آنان
بهرهمند شوند. *** ص: 100 در آیه 46 به درخواست تعبیر خواب از یوسف اشاره شده و
یُوسُفُ أَیُّهَا الصِّدِّیقُ أَفْتِنَا فِی سَبْعِ بَقَرتٍ سِمَانٍ یَأْکُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجافٌ وَسَبْعِ سُنبُلتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ یَابِستٍ لَعَلِی أَرْجِعُ إِلَی » . آمده است: 46
النَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَعْلَمُونَ؛ (و او به زندان آمد، و گفت: اي) یوسف، اي (مرد) بسیار راستگو! درباره (خواب) هفت گاو فربهاي که
هفت [گاو] لاغر آنها را میخورند؛ و هفت خوشه سبز، و [هفت خوشه خشکیده دیگر، به ما پاسخ ده. باشد که من به سوي مردم
«. باز گردم، تا شاید آنان آگاه شوند
نکتهها و اشارهها
1. غلامی که پیشتر با یوسف آشنا شده بود، به سراغ دوست قدیمی خود در زندان آمد، تا از بزرگواري و راستگویی او بهرهمند
شود و خواب پادشاه مصر را تعبیر نماید. 2. تعبیرهایی که در این آیه درباره هفت گاو لاغر و چاق و هفت خوشه گزارش شده،
همان محتواي رؤیاي پادشاه مصر است که در آیه 43 همین سوره بیان گردید. 3. در حالی که غلام، مأمور پادشاه بود و تعبیر
خواب را براي درباریان میخواست، در این آیه اشاره شد که او میخواهد به وسیله تعبیر خواب پادشاه، مردم را آگاه سازد و از
یا «1» ، ناراحتی بدر آورد. این مطلب شاید از این رو بوده که رؤیاي پادشاه در شهر بین مردم بخش و سبب نگرانی آنان شده بود
اینکه غلام میخواست با استفاده از فایده عمومی تعبیر خواب، یوسف را به این کار ترغیب کند. تفسیر قرآن مهر (ویژه جوانان)،
به کسی گفته میشود که گفتار و کردارش یکدیگر را تصدیق کنند و آن غلام که رفتار یوسف « صِدّیق » 4. واژه ج 24 ، ص: 101
لقب « صدیق » گفتنی است واژه «1» . از او یاد کرد « صدیق » را در زندان دیده و تعبیر خواب صادق او را مشاهده کرده، با وصف
«2» . امیرالمومنین علی (ع) است که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به وي اعطا فرمود
آموزهها و پیامها
1. تعبیر خواب را از انسانهاي صدّیق بپرسید. 2. از متخصصان زندانی در زمینه تخصص آنها استفاده کنید. 3. در هنگام پرسش از
تعبیر خواب، رؤیا را به صورت کامل نقل کنید. 4. گاهی برخی رؤیاها براي مردم آگاهیبخش و مفید است. *** در آیه 47 و 48
قَالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِینَ دَأَباً فَمَا حَصَدْتُمْ » . به تعبیر خواب پادشاه و برنامههاي هفت ساله اقتصادي اشاره شده و آمده است: 47 و 48
فَذَرُوهُ فِی سُنبُلِهِ إِلَّا قَلِیلًا مِمَّا تَأْکُلُونَ* ثُمَّ یَأْتِی مِن بَعْدِ ذلِکَ سَبْعٌ شِدَادٌ یَأْکُلْنَ مَا قَدَّمْتُمْ لَهُنَّ إِلَّا قَلِیلًا مِّمَّا تُحْصِ نُونَ؛ (یوسف) گفت:
صفحه 47 از 87
هفت سال بر شیوه (سابق و با جدّیت) زراعت میکنید، و آنچه را درو کردید، پس جز اندکی از آنچه میخورید، آن را در »
خوشههایش واگذارید؛* آنگاه پس از آن، هفت (سال) سختِ (خشکسالی) میآید، که آنچه را براي آن (سال) ها از پیش
ص: 102 «؛ نهادهاید، میخورند، جز اندکی از آنچه ذخیره میکنید
نکتهها و اشارهها
1. یوسف علیه السلام بدون هیچ قید و شرطی خواب پادشاه را تعبیر کرد؛ تعبیر خوابی که در حقیقت یک برنامه ریزي پانزده ساله،
شامل دو برنامه هفت ساله و یک برنامه یک ساله براي اقتصاد مصر بود که زندگی مردم آن سرزمین را از قحطی نجات میداد.
بیان این مطالب قدرت مدیریت و برنامه ریزي یوسف را به همگان نشان داد. 2. تعبیر خوابی که یوسف ارائه کرد، بسیار حساب
شده و متناسب با رؤیاي پادشاه بود. او در رؤیایش هفت گاو چاق دیده بود که نشان از هفت سال فراوانی و نعمت است. در رؤیاي
او، هفت گاو لاغر گاوهاي چاق را میخورند که این نشانه هفت سال خشکسالی است که در آن سالها مردم میبایست از
ذخیرههاي قبلی استفاده کنند. او در رؤیایش هفت خوشه سبز و خشک دیده بود که تأکیدي دیگر بر خشکسالی و رهنمودي براي
3. خوابهاي متعددي که «1» . ذخیرهسازي غلّات با خوشههاي آن بود تا زود فاسد نشود و براي هفت سال بعدي قابل استفاده باشد
در این سوره بیان شده است، یعنی رؤیاهاي یوسف، دو جوان زندانی و پادشاه مصر، نشان میدهد در عصر یوسف علیه السلام،
دانش تعبیر خواب از علوم پیشرفته بوده است و شاید به همین دلیل خدا به یوسف بهرهاي عالی از این دانش عطا فرمود؛ به گونهاي
که تعبیر خواب معجزه او به شمار میآمد؛ زیرا یوسف، پیامبر آن عصر بود و معجزه هر پیامبري متناسب با پیشرفتهترین علوم آن
«2» ، عصر میباشد، تا وقتی دانشمندان آن عصر از مقابله با آن عاجز بمانند، یقین حاصل شود که این مطلب سرچشمهاي الهی دارد
4. این آیات اشاره دارند که برنامه ریزان، و بدین ترتیب، گواه صدق نبوت شود. ص: 103
براي مقابله با حوادث طبیعی طرحهاي کوتاه مدت و بلند مدت ارائه کنند که این، لازمه مدیریت صحیح و کلان کشور است، یعنی
از ذخایر به درستی استفاده کرده تا در آینده به دیگران نیازمند نباشند.
آموزهها و پیامها
1. صرفه جویی و ذخیرهسازي براي مقابله با بحرانهاي اقتصادي لازم است. 2. مدیریت و کنترل تولید و توزیع در شرایط بحران
اقتصادي، یک ضرورت است. 3. برنامههاي کوتاه مدت و بلند مدت لازمه اقتصادي سالم و آیندهنگر است. 4. برنامهریزي وتدبیر
5. خدا چنان قدرتی دارد که میتواند با یک رؤیا، پیامبري را از زندان «1» . براي آینده، با توکّل وتسلیم دربرابر خدا منافاتی ندارد
و ملتی را از قحطی نجات بخشد. 6. گاهی رؤیاها آگاهی بخش است و میتواند بازگو کننده رخدادهاي آینده و نشان دهنده راه
نجات باشد؛ البته با راهنمایی تعبیر کنندههاي توانا و صادق. *** در آیه 49 به پیش بینی یوسف براي سال بعد از خشکسالی
ثُمَّ یَأْتِی مِن بَعْدِ ذلِکَ عَامٌ فِیهِ یُغَاثُ النَّاسُ وَفِیهِ یَعْصِ رُونَ؛ ص: » . اشاره شده و آمده است: 49
«. 104 آنگاه بعد از آن (خشکسالی)، سالی فرا میرسد که در آن باران بر مردم باریده میشود؛ و در آن (سال میوهها) میفشرند
نکتهها و اشارهها
1. از این پیشبینی یوسف استفاده میشود که او تنها تعبیر خواب نمیکرد، بلکه رهبري توانمند بود که از گوشه زندان براي کشور
به معناي کمک است، « غَوْث » در این آیه یا از ریشه « یُغاث » مصر برنامهریزي میکرد و از وضعیت آینده آنان خبر میداد. 2. واژه
است؛ یعنی در سال « غِیْث » یعنی خدا در سال پس از خشکسالی به مردم کمک میکند و مشکلات برطرف میشود، یا از ریشه
صفحه 48 از 87
3. منظور از «1» . بعد از خشکسالی باران میبارد و وضع مردم به گشایش میگراید، و یا به معناي رویش گیاهان در آن سال است
در این آیه، یا فشردن میوهها و آبمیوهگیري است، یا روغنگیري از دانههاي گیاهان و یا دوشیدن شیر حیوانات است که « یَعصِ رُون »
«3» . دانستهاند « نجات » و « نتیجهگیري » برخی نیز این واژه را به معناي «2» . همه از فراوانی نعمت حکایت دارند
آموزهها و پیامها
یکی آسانی هفت سال فراوانی نعمت و دوم آسانی بعد از «4» : 1. با هر سختی آسانی است (بلکه با هر سختی دو آسانی است
خشکسالی). 2. در هنگام فراوانی نعمت، خوراکیها را به صورت مایعات درآورید و مصرف کنید. *** تفسیر قرآن مهر (ویژه
وَقَالَ » . جوانان)، ج 24 ، ص: 105 در آیه 50 سوره به دستور پادشاه براي آزادي یوسف و نپذیرفتن او اشاره شده و آمده است: 50
الْمَلِکُ ائْتُونِی بِهِ فَلَمَّا جَ آءَهُ الرَّسُولُ قَالَ ارْجِعْ إِلَی رَبِّکَ فَسْئَلْهُ مَا بَالُ النِّسْوَةِ التِی قَطَّعْنَ أَیْدِیَهُنَّ إِنَّ رَبِّی بِکَیْدِهِنَّ عَلِیمٌ؛ و سلطان
به سوي اربابت » : و هنگامی که فرستاده (سلطان) نزد او آمد، (یوسف) گفت «. آن (: یوسف) را نزد من آورید » : (مصر) گفت
برگرد، و از او بپرس که حال آن زنانی که دستهایشان را بریدند چگونه است؟ براستی که پروردگار من به نیرنگ آن (زن) ان
«. داناست
نکتهها و اشارهها
1. از این آیه استفاده میشود که تعبیر ارائه شده از سوي یوسف علیه السلام مورد توجه سلطان قرار گرفت و او را مجذوب یوسف
کرد؛ به گونهاي که خواست این زندانی ناشناس و دانشمند را ببیند، تا از علم و مدیریت او بیشتر استفاده شود. 2. یوسف درخواست
شاه براي بیرون رفتن از زندان را ردّ کرد؛ زیرا نمیخواست به سان یک متّهم یا مجرم، مشمول عفو سلطانی قرار گیرد، بلکه
«1» . میخواست درباره پرونده او تحقیق شود و بیگناهی او و فساد سازمان حکومتی مصر اثبات گردد تا سربلند از زندان آزاد شود
3. یوسف در هنگام درخواست تجدید نظر در پرونده خود، با بزرگواري از زلیخا- همسر عزیز مصر- نامی نبرد، در حالی که او
عامل اصلی زندانی شدن او بود، بلکه به صورت کلی به گروهی از زنان مصر اشاره کرد که با دیدن یوسف به جاي میوه دستهاي
خود را بریدند. ص: 106
آموزهها و پیامها
1. دفاع از آبرِو و شرف، بیش از آزادي از زندان اهمیت دارد. 2. در هنگام پیغام رسانی و درخواست تجدید نظر قضایی، تا آنجا
که ممکن است آبرو ریزي نکنید. *** در آیه 51 به بازخواست پادشاه مصر از زنان نیرنگ باز و اثبات بیگناهی یوسف اشاره
قَالَ مَا خَطْبُکُنَّ إِذْ روَدتُّنَّ یُوسُفَ عَن نَفْسِهِ قُلْنَ حَ اشَ لِلَّهِ مَا عَلِمْنَا عَلَیْهِ مِن سُوءٍ قَالَتِ امْرَأَتُ الْعَزِیزِ الْآنَ » . شده و آمده است: 51
هنگامی که از یوسف تمنّاي کامجویی از » : حَصْ حَصَ الْحَقُّ أَنَاْ روَدتُّهُ عَن نَفْسِهِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الصدِقِینَ؛ (سلطان مصر به زنان) گفت
الآن حق » : زن عزیز (مصر) گفت «! خدا منزّه است، ما هیچ بدي از او نمیدانیم » : گفتند «؟ وجودش کردید، [جریان کار شما چه بود
«. آشکار شد؛ من از او تمنّاي کامجویی از وجودش کردم؛ و قطعاً او از راستگویان است
نکتهها و اشارهها
1. هنگامی که فرستاده سلطان نزد یوسف آمد و او با مناعت طبع حاضر نشد چونان متهمی مورد عفو قرار گیرد و خواستار تجدید
نظر در پرونده او و زنان مصر شد، این مطالب پادشاه را تحت تأثیر قرار داد و در نتیجه، بیدرنگ از زنانی که در محفل زلیخا
صفحه 49 از 87
شرکت کرده بودند و نیز از زلیخا بازخواست کرد که در نتیجه آن، پاکدامنی یوسف بار دیگر اثبات شد. تفسیر قرآن مهر (ویژه
2. زلیخا که عامل اصلی زندانی شدن یوسف بود، پس از سالها که پرونده یوسف بار دیگر مطرح شد، جوانان)، ج 24 ، ص: 107
نزد وجدانش شرمنده شده، با شهامت به پاکی یوسف و خطاکاري خود اعتراف کرد. 3. زلیخا در حقیقت در عشق و زندگی خود
شکست خورد، ولی مأیوس نشد و با بیداري و اعتراف خود، این شکست را به یک پیروزي معنوي تبدیل کرد و پردههاي غفلت و
غرور را درید و نقطه عطفی در زندگی خود ایجاد کرد و رفتار ناهنجار خود را اصلاح نمود.
آموزهها و پیامها
1. لازم است رهبري، شخصاً به پروندههاي سنگین و تنشزا رسیدگی کند. 2. بازپرسی و فرجام خواهی متهمان زندانی از دیرباز
وجود داشته و در قرآن آمده است. 3. شجاعانه به حقیقت اعتراف کنید و راضی نشوید که بیگناهان گرفتار بمانند. 4. پایان
تلخیها و سختیهاي مؤمنان، شیرینی و نجات است. 5. از شکستها عبرت بگیرید و با هشیاري، اعتراف و اصلاح اشتباهات خود،
ذلِکَ لِیَعْلَمَ أَنِّی لَمْ أَخُنْهُ » . راهی درست در زندگی بر گزینید. *** در آیه 52 به ناکامی خیانتکاران اشاره شده و آمده است: 52
بِالْغَیْبِ وَأَنَّ اللَّهَ لَایَهْدِي کَیْدَ الْخَ آئِنِینَ؛ این (مطلب براي آن بود) تا بداند که من در نهان به او خیانت نکردم؛ و براستی که خدا
ص: 108 «.( نیرنگ خیانتکاران را هدایت نمیکند، (و به مقصد نمیرساند
نکتهها و اشارهها
1. در تفسیر این آیه دو دیدگاه وجود دارد که عبارتاند از: - به باور برخی مفسران، این آیه و آیه بعد از سخنان حضرت یوسف
است، و او میخواست عزیز مصر بداند که در پنهان به او خیانت نکرده است و این مطلب با اعترافهاي زلیخا و زنان مصر اثبات
آري: مرا چون بود دامن از جرم پاك نباشد زخبث بد اندیش باك (سعدي) - به باور برخی دیگر، این آیه و آیه بعد از «1» ؛ شد
سخنان زلیخاست؛ یعنی زلیخا براي اعترافهاي خود دو دلیل اقامه میکند؛ نخست اینکه وجدان او اجازه نمیدهد بیش از این به
یوسف خیانت کند و او را همچنان در زندان نگاه دارد و دیگر اینکه گذشت زمان و حوادث آن به او آموخته است که خدا از
گاهی به معناي هدایت تشریعی یعنی راهنمایی و گاهی تفسیر قرآن مهر (ویژه « هدایت » 2. واژه .«3» -«2» خائنان حمایت نمیکند
جوانان)، ج 24 ، ص: 109 به معناي هدایت تکوینی و راهبردي است؛ یعنی رساندن افراد به مقصد و مطلوب آنها، که در این آیه
ظاهراً مقصود همین معناي دوم است.
آموزهها و پیامها
1. نیرنگ خیانتکاران به نتیجه نمیرسد. 2. خیانت به دیگران، به ویژه در پنهان، روا نیست. 3. بهگونهاي سخن بگویید و رفتار
کنید که تهمت خیانت را از دامن خود بزدایید. *** درآیه 53 به سرکشی نفس انسانو رحمت پروردگار اشاره شدهو آمده است:
وَمَآ أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّی إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَّحِیمٌ؛ و نفس خود را تبرئه نمیکنم، [چرا] که قطعاً » .53
«. نفس، بسیار به بديها فرمان میدهد، مگر آنچه را پروردگارم رحم کند. براستی که پروردگارم بسیار آمرزنده [و] مهرورز است
نکتهها و اشارهها
1. همان گونه که در تفسیر آیه قبل گذشت، مفسران درباره این آیه نیز دو دیدگاه دارند؛ یعنی برخی آن را ادامه سخن زلیخا و
برخی ادامه سخن یوسف میدانند. 2. دانشمندان علم اخلاق مراحلی را براي نفس انسان بیان کردهاند که به برخی از آنها در قرآن
صفحه 50 از 87
یا نفس سرکش که انسان را به بديها فرمان میدهد. در این مرحله هنوز نفس تحت کنترل « نفس امّاره » - اشاره شده است: الف
عقل و ایمان قرار نگرفته و انسان تحت نفوذ هواهاي نفسانی است. در آیه فوق به این مرحله از نفس اشاره شده بود. تفسیر قرآن
یا نفس سرزنشگر؛ در این مرحله انسان ممکن است خطاهایی مرتکب شود، « نفس لَوّامه » - مهر (ویژه جوانان)، ج 24 ، ص: 110 ب
ولی بیدرنگ پشیمان میشود و نفس خود را سرزنش میکند؛ یعنی در این مرحله انسان به جایی از تربیت نفس میرسد که گاه
«1» . عقل و گاه هواي نفس پیروز میشوند. خداي متعال در برخی آیات قرآن به نفس لوّامه یا سرزنشگر، سوگند یاد کرده است
و آن مرحلهاي از نفس میباشد که به صورت کامل تربیت و تزکیه شده است. در این مرحله، نفس انسان در « نفس مُطْمَئِنّه » - ج
به نفس مطمئنه خطاب کرده و « فجر » برابر ایمان و عقل رام شده و انسان به آرامش و اطمینان دست یافته است. خدا در سوره
3. واژه «3» . البته مراحلی دیگر نیز براي نفس بیان شده است که در جاي خویش خواهد آمد «2» . بهسوي خویش فرامیخواند
صیغه مبالغه است؛ یعنی نفس انسان زیاد او را به بدي فرمان میدهد تا انسان را منحرف سازد؛ آري، انسان نمیتواند خود را « امّاره »
در این آیه تکرار گردیده تا نشان دهد ربوبیّت و تربیت « ربّ » از خطا برهاند، در حالی در چنگال نفس اماره اسیر است. 4. واژه
الهی مانع سقوط انسان در دام نفس امّاره است. دام سخت است مگر یار شود لطف خدا ورنه آدم نبرد صرفه ز شیطان رجیم
(حافظ)
آموزهها و پیامها
1. نفس انسان گرایشی به بدي (نیز) دارد و اگر در مدار لطف حق قرار نگیرد، سقوط میکند. 2. خطر نفس امّاره جدي است؛
بنابراین، نباید آن را ساده گرفت. 3. خدا رحمت و آمرزش دارد پس مأیوس نشوید. *** در آیه 54 به جایگاه ویژه یوسف نزد
وَقَالَ الْمَلِکُ ائْتُونِی بِهِ أَسْتَخْلِصْهُ لِنَفْسِی فَلَمَّا کَلَّمَهُ قَالَ إِنَّکَ الْیَوْمَ لَدَیْنَا مَکِینٌ أَمِینٌ؛ سلطان » . پادشاه اشاره شده و آمده است: 54
براستی تو » : و هنگامی که با وي صحبت کرد، گفت «. آن [یوسف را نزد من آورید، تا او را ویژه خودم گردانم » : (مصر) گفت
«. امروز نزد ما داراي جایگاه، و درستکار هستی
نکتهها و اشارهها
1. در آیات پیشین بیان شد که یوسف رؤیاي پادشاه مصر را به درستی تعبیر کرد و دو برنامه هفت ساله براي اقتصاد کشور مصر
ارائه نمود؛ سپس پادشاه خواست او را از زندان آزاد کند که یوسف علیه السلام نپذیرفت، تا اینکه پرونده او با زنان مصر بار دیگر
بررسی و بیگناهی یوسف اثبات شد. اینک با این پیشینه ذهنی، پادشاه شیفته دیدار یوسف گردید و نمایندهاي ویژه به همراه پیامی
به زندان فرستاد تا به یوسف خبر دهند که زنان مصر به بیگناهی او اعتراف کردهاند، و از یوسف دعوت کرد تا مشاور ویژه او
2. در این آیه اشاره شده که پادشاه با یوسف سخن گفت و از سخنان پر شود. ص: 112
محتوایش به دانش و درایتش پی برد و به امانتداري او اطمینان کامل یافت و در نتیجه، مقام و اختیارات وسیعی به او پیشنهاد کرد؛
بدین جهت است که میخواهد بگوید ما از امروز به تو « الیَوم » آري، تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد. 3. واژه
اعتماد کرده و مقام میدهیم، و یا این تعبیر بر اساس عادت رهبران کشورهاست که درباره هر کس در همان زمان و مکان و با
توجه به حال و موقعیت او در آن روز اظهار نظر میکنند؛ یعنی اشاره میکنند که این عنایات معلوم نیست در آینده ادامه یابد مگر
نشان میدهد که پادشاه مصر یوسف را محرم اسرار خود گردانید و در امور خویش دخالت « استَخلِصه » آنکه وفادار بمانی. 4. تعبیر
5. از این آیه استفاده میشود که رهبران جامعه براي انتخاب مدیران ارشد، لازم است: اولًا: به امانتداري آنان اطمینان «1» . داد
کامل داشته باشند، تا گرفتار خیانت آنها نشوند. ثانیاً: براي گزینش آنان مصاحبه حضوري ترتیب دهند و عقل، درایت و علاقه
صفحه 51 از 87
آنان را بررسی نمایند. ثالثاً: هرگاه به کسی اطمینان پیدا کردند، به او اختیاراتی بدهند. آري، موارد یاد شده از اصول و لوازم
مدیریت است که قرآن به ما آموزش میدهد. 6. سلطان مصر با اینکه میدانست یوسف مردي الهی است که در مسیر ستمکاري و
استثمار مردم گام بر نمیدارد، به او پیشنهاد مقام و اختیارات ص: 113 کرد؛ زیرا از بحران
اقتصادي هفت سالهاي که در پیش رو بود، میهراسید و براي رهایی خود و کشور لازم میدید که روش عادلانه یوسف را تحمّل
کند.
آموزه